من - صبا !! نمی دونستم چارده سال پیش تو ارباب حلقه ها بازی کردی !!
صبا - بابا خودت بودی که !! نگاه کن !! همینجا میای !!
من - صبا !! نمی دونستم چارده سال پیش تو ارباب حلقه ها بازی کردی !!
صبا - بابا خودت بودی که !! نگاه کن !! همینجا میای !!
بعد اگه من و بابام بحث کنیم سر این که "چرا انقدر من کم حرف میزنم؟"(90% بحثامون همینه) بابام میاد در ادامه ی همه ی این چیزایی که سارا گفت ، میگه : "صبا عم که تیزهوشان قبول نمیشه ، اتاقشم که تمیز نمی کنه ، کلا عم پای تلویزیونه ، گوشی مامانتم که هی خراب میشه ، پس کی میخوای کارا رو تمیز و بی نقص انجام بدی سارا جان؟" (و دقت کنید که بحث سر شدت کم حرفیِ من بود)
می دونی ، جدا حس می کنم کودک درون الانم فعالتر از شیش هفت سالگیمه ، مثلا الان در نتیجه ی شونصد بار گوش کردن به Once Upon a December و سه هزار بار خوندن بازی تاج و تخت دارم فک می کنم که جدا چرا هیچ شاهزاده ی سبزه ای وجود نداره؟
این غم آخرش منو پیر می کنه
قبلا به خودم افتخار می کردم که با وجود همه ی ترسام دیگه حداقلش از فضای بسته نمی ترسم.الان به لطف شاوشنک ردمپشن از اونم می ترسم.
ریویوی من در گودریدز
و اینم بخونید
من هیچوقت به جنگ مرتبط نبودم ، و به فقر و بدبختی ، به گرسنگی ...
می دونی ، همه میگن خدا عادله و منم فک می کنم از لحاظ منطقی باید همینطور باشه ولی وقتی می بینم دغدغه ی خودم اینه که چرا ناهار قورمه سبزیه و بعد فک می کنم که در حدود بیست سی سال پیش مردمانی بودند توی افغانستان که چون غذا نداشتند ملخ می خوردند و کودکان قحطی زده ی آفریقایی ای هستند که احتمالا همون ملخم ندارند که بخورند ، به این نتیجه می رسم که یه پای این عدالت می لنگه.
می دونی ، همه ی این دردها و تفاوتا به قدری زیاده و دردناکه که من نمی تونم بیانش کنم ، و می دونی ، مردم میان سر این که اون لباس مشکی و آبیه یا سفید و طلایی شونصد ساعت بحث می کنن و حتی یه کلمه از آدمایی نمی گن که دغدغه ای جز زنده موندن ندارند.
آهنگایی که من به طور معمول گوش میدم :
And life is a road that I wanna keep going
Love is a river I want to keep flowing
Life is a road, now and forever
Wonderful journey
آهنگایی که سر امتحان تو ذهنم ریپیت میشه :
پیرمرد مهربووووون ، مزرعه داره
تو مزرعه اش یه گاوه ، بسیاااااار داره
گاوا شیر دارن ، ما رو دوس دارن
ما ما می کنن ، ما ما می کنن
می دونی ، من هیچوقت مخالف سانسور (منظورم سانسور صحنه هاست نه سانسورای سیاسی) نبودم ... از نظرم این فوق العادس که آدم بشینه فیلم ببینه و نترسه از این که هر لحظه ممکنه این بیفته تو بغل اون و خب بذارین بیشتر از این واردش نشیم.
بله ، مهران مدیری عزیز ، از نظر منم سرعت بالای دانلود و گرفتن حجم زیاد اینترنت باعث وفور نعمت میشه ولی خب ، بابام چندان به این خرافات اعتقاد نداره.
ینی حتی منم که فوق العاده به کودک درون و این چیزا اعتقاد دارم ، نمی فهمم چطور یه مرد پنجاه ساله حاضر میشه جلوی دوربین دست بزنه و دهنش ـو اندازه ی یه بشکه باز کنه و بگه "ما خیلی باحالیم !!"