گودریدز برام حکم سرزمین عجایب رو داره ... مثلا من هیچوقت حتی تصورشم نمی کردم که کسی بشینه تاریخ بیهقی بخونه بدون این که کلاشینکف رو روش نشونه بگیرن.
فیلم ـای ترسناک توی دنیای من کاملا اضافی اند : تو منو بزار جلوی یه دیوار سفید ، بعد از حداکثر ده دقیقه می بینی که جلوی چشمامو گرفتم و دارم جیغ می زنم.
من قرن ها میشینم تو اتاقم و درس میخونم ، اونوقت یه لحظه موبایلمو بر می دارم تا ساعتو چک کنم که مامانم میاد.
می دونی ، من از صمیم دل میخوام همین جا ، تو همین دبیرستان تا هر وقت که بشه بمونم.من واسه دبیرستان آفریده شدم ... جایی که نه اونقدر سرت شلوغه که نتونی هیچ کار اضافه ای بکنی و نه اونقدر بیکاری که حوصله ات سر بره ... می فهمم که اکثر مردم از دوران دانشجوییشون بیشتر از دبیرستانشون خوششون میاد ، ولی ... این نمی تونه در مورد من هم کار کنه، من از تموم پیج ـای تو اینستا با مضمون خاطرات دانشجویی ، شبکه ی دانشجویی و هر چیز دیگه ی دانشجویی جدا متنفرم و حالم از اکیپای دانشجویی به هم میخوره.اینجا همه چی فوق العادس ، چرا ولمون نمی کنن؟
وقتی داشتم اسم خالد حسینی رو سرچ می کردم واقعا توقع یه مرد افغان با لباسای محلی داشتم ، نه یه پزشک آمریکایی خوش قیافه.
اندی یه آهنگی داره که توش میگه "منو وسوسه کردی با چشمای خمارت" و منو صبا وقتی بچه بودیم کلا می شنیدیم "منو وسوسه کردی با چشمای چلاقت" و کلی مباحثه داشتیم سر این که این جمله چه معنای ادبی ای می تونه داشته باشه.
جرج آر آر مارتین عزیز ، هر بلایی دوس داری سر هر کی دوس داری بیار ، ولی می فهمی که دقیقا هر وقت بران رو میندازی تو دردسر ، من یه حمله ی قلبی رو می گذرونم؟میشه به این کارت ادامه ندی ؟
من جدا تغییر و تحول پیدا کردم : از یه آدم همیشه نگران که مطلقا کاری نمی کنه تبدیل شدم به آدمی که در سه روز اخیر Edge of tomorrow و Shawshank redemption رو دیده ، ناطور دشت (جا داره اینجاعم بگم چقدر عجیب بود این کتاب ) و چراغ ها را من خاموش می کنم رو خونده و در کنار اینا هشت ساعتم درس خونده !! پرود آو می؟
و بله ، قابلیت اینو دارم که آدمایی رو که دوستشون دارم ـو در عرض حداکثر دو ثانیه از خودم متنفر کنم.
بین پشتیبانا ضرب المثلی هس که میگه اگه وقتی به بچه ها زنگ نزنی که مطمئنی خوابند پشتیبان نیستی ، چغندری.