49

جرج آر آر مارتین عزیز ، هر بلایی دوس داری سر هر کی دوس داری بیار ، ولی می فهمی که دقیقا هر وقت بران رو میندازی تو دردسر ، من یه حمله ی قلبی رو می گذرونم؟میشه به این کارت ادامه ندی ؟

۰

48

خدایا ، میشه انقدر وسط دعوا خنده ام نندازی؟

۲

47

من جدا تغییر و تحول پیدا کردم : از یه آدم همیشه نگران که مطلقا کاری نمی کنه تبدیل شدم به آدمی که در سه  روز اخیر Edge of tomorrow و Shawshank redemption رو دیده ، ناطور دشت (جا داره اینجاعم بگم چقدر عجیب بود این کتاب ) و چراغ ها را من خاموش می کنم رو خونده و در کنار اینا هشت ساعتم درس خونده !! پرود آو می؟

۰

46

وی 191 تست حرکت در دو بعد زد و وقتی فهمید آزمون مطلقا از دینامیکه ، گلوله ای در سرش خالی کرد.
۲

45

زندگی هر روز داره مسخره تر میشه : تا وقتی من و صبا کوچیک بودیم تا من یه باشه ی کشدار می گفتم صبا میفتاد به دست و پام(حتی اگه نمی دونست چه کاری کرده که منو ناراحت کرده) الان دقیقا نه ساعته که با هم قهریم و هنوز نیومده معذرت خواهی کنه.

و در ضمن ، یه سری چیزا هست بین خواهرا که هر کسی نمی تونه درک کنه، چیزایی مثه این که حتی اگه من صبا از قصد بندازم زیر تریلی ، بازم اونه که باید معذرت خواهی کنه.
۱

44

و بله ، قابلیت اینو دارم که آدمایی رو که دوستشون دارم ـو در عرض حداکثر دو ثانیه از خودم متنفر کنم.

۰

42

بین پشتیبانا ضرب المثلی هس که میگه اگه وقتی به بچه ها زنگ نزنی که مطمئنی خوابند پشتیبان نیستی ، چغندری.

۲

40

Hey Brother از Avicii

۰

39

من حافظه ی واقعا جالبی دارم ، قبل از امتحان جغرافی حدود سه ساعت میشینم و سعی می کنم اسم دوتا دریاچه و کوه رو حفظ کنم و آخرشم سر امتحان یادم میره ، اونوقت با این حافظه من می تونم تک تک پستای سارا ، زهرا و زهره از حفظ بگم و تک تک خاطراتم از پنج سالگی رو به یاد بیارم و به هر کدومشون تا چند ساعت فک کنم و ... 

خب ،می دونی من تا حالا احتمالا صد بار بیشتر گفتم که از سنم متنفرم ولی الان که دارم فک می کنم می بینم من جدا نمی تونم از این بزرگتر بشم ... من نمی تونم تک تک این آدما که انقدر باهاشون صمیمی بودم (مثل مونا) رو فراموش کنم و تک تک اون خاطره ها رو.من نمی تونم تحمل کنم که اول مهری بیاد و من نرم مدرسه ، نمی تونم تک تک این خاطره ها رو با خودم همه جا ببرم و نمی تونم دلتنگ چیزایی نشم که دیگه تکرار نمیشن ... می فهمین دارم از چی حرف میزنم؟چون من نمی تونم درست بیانش کنم.

۱

38

من واقعا به مونا حسودیم میشه ، بعد از شیش ماه قطع رابطه من هنوزم هر وقت اسم سرفراز ،کمپبل ، علی و هزاران اسم دیگه رو می شنوم یاد اون میفتم و مطمئنم که اون تا الان اسم منم یادش رفته.

۲

37

باز خوبه ، شما موبایلتونو شب میزنید تو شارژ و فردا صبحش میبینین اصن شارژ نشده من موبایل نصفه شارژم رو میزنم به شارژ و فردا صبحش میبینم خاموش شده از بی شارژی

۱

و ذوقم از همونجا کور شد

یه بار اومدم یه غذای خورشتی پختم.بابا به صبا گفت که یه بشقاب برای بالا ببره.صبا اومد یه نگاه محنت بار به قابلمه کرد بعد  گفت:نمیشه نبرم؟آبرومون میره.
۰

35

و بله ، روشنفکر الان بیشتر فحش محسوب میشه.
۱

So am I

یه بار مهسا اومد گفت : تنها چیزی که الان میخوام اینه که غرور و خجالتمو تیکه تیکه کنم

۰

33

شاید باورتون نشه ولی اینجا هوا مثل اواسط پاییز شده و من عاشق این هوای ابریم :)

۱

32

من قبلا از عشق عمیقم به بزرگ علوی گفته بودم.ولی خب هنوزم با وجود این علاقه ی فوق شدید من نمی تونم درک کنم چرا عکسشو میزنن رو کتاباش ... ابن که کسی فوق العاده بنویسه دلیل نمیشه خوشگل و جذابم باشه.

الان موندم چشم هایشو بزارم تو لیست کتابایی که باید بخرم ؟ ...
۲

31

این

۱

30

الان که دارم فک می کنم به این نتیجه می رسم که کارای بیانم لابد حکمتی داره.مثلا الان دیگه لازم نیست سه ساعت فک کنم نوشته های بی عنوانی که دوست دارم رو با چه اسمی لینک کنم.

۰

29

خدایا الکساندر ریباک را از ما نگیر.

۱

دوران کودکی جالبی داشتم جدا

الان داشتم کتابایی که توی گودریدز با تگ when I was just a little girl مشخص کرده بودم رو نگاه می کردم و متوجه شدم صد سال تنهایی و شرورترین دختر مدرسه و سالار مگس ها کنار هم قرار گرفتند.

۰
.I write, cause I need to
گذشته
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان