يكشنبه ۸ اسفند ۹۵
یه چیزی یادم اومد راجب اون اسما.
یه زمانی من و فرزانه می خواستیم یه یتیمخونه تاسیس کنیم که توش بچه ها رو جمع کنیم و روشون اسم بزاریم.بعدم ولشون کنیم به امان خدا.
و وقتی اینو به مونا گفتیم.فقط چند لحظه پوکرفیس نگاه کرد.بعد از چند دقیقه سکوت و عبور بوته ی خار از پس زمینه ، فرزانه با جدیت تمام گفت :"ما با این کارمون به اونا هویت می بخشیم.این مهمترین چیزه." که البته این کارو خراب تر کرد.