سه شنبه ۸ فروردين ۰۲
توی شهر خودم آزمایشگاهی پیدا نمیکنم که فکر کنم دوست دارم شش ماه روش وقت بذارم و این کمی داره نگرانم میکنه. در واقع این مدت این شکلی بودم که خب حالا یک آزمایشگاهی میرم، همهی چیزها در بطنشون یکیاند، بعد یهو دیدم دارم توی اضطراب داشتن خساست به خرج میدم. این عیب جدیدمه. میتونم تلاش کنم، ولی اگه یک جایی ببینم ذهنم داره پریشون میشه، سریع میترسم. از زندگیای که اینجا دارم، صد درصد راضیام، ولی چطور آیندهای دارم اگه همینطوری به یک جایی که موضوعش برام واقعا جالب نیست، رضایت بدم؟