اولین روز

بالاخره خونه‌ی خودمم و دقیقا به همون خوبیه که فکر می‌کردم، فقط وان نداره که حالا فدای سرش. ذهنم هزار جا هست و مثلا ششصد جاش به مهاجرت مربوطه. اتاقمم هنوز خیلی کار داره برای انجام دادن، ولی ساعت یکه و منم فردا کلاس‌هام شروع می‌شه. سوال پیش میاد که خب این‌جا دارم چه غلطی می‌کنم پس. نیاز به نوشتن داشتم.

 

این‌جا واقعا خیلی قشنگه. توی راه قطار از یک جاهایی رد شدیم که اصلا نمی‌دونی؛ محشر بود. پر از درخت بود، هوا کل مدت ابری بود، توی پنجره حل شده بودم. توی کل راه همه باهام خیلی مهربون بودند و کمکم می‌کردند. این‌جا گاز برقی به قابلمه و ماهیتابه‌ام نمی‌خورد و وقتی توی گروه خوابگاه گفتم، پنج دقیقه بعدش یک قابلمه داشتم. زباله‌ها رو فعلا توی یک پلاستیک گذاشتم که بعدا ببینم سیستم جدا کردنشون چطوریه. یکی از آشناهای ایرانی این‌جام برام بلیط قطار رزرو کرد و جدا از اون چون یکشنبه بود و مغازه‌ها تعطیل، از قبل برام لازانیا و تن ماهی آماده و یک چیزی شبیه خامه شکلاتی گرفت که خوشمزه است. من تلاش کردم توقعات بالایی نداشته باشم. فکر کنم منطقی هم باشه. همین روز اول قطارم سی و پنج دقیقه تاخیر داشت، ولی کلا فکر می‌کنم این‌جا قراره بالاخره فرسوده نباشم.

 

تازه به ذهنم رسید که یکی از دلایلی که از روابط اجتماعی دارم فرار می‌کنم، اینه که چیزی بهم می‌دن که من اصلا حتی دنبالش نیستم و برام مهم نیست. چیز مشخصی نیست، فقط اگه مثلا قراره ایکس بدی و ایگرگ بگیری به‌جاش، من ایکس ندارم یا کم دارم که هیچی، به ایگرگ هم علاقه‌ای ندارم. صرفا دارم انجامش می‌دم تا عذاب وجدان نداشته باشم. فریبا امروز می‌گفت کاش قبل از رفتنم با هم رفته بودیم بیرون و من فکر می‌کنم خداحافظی وقتی معنی می‌ده که اون فرد یکم از قبل توی زندگیت بوده باشه.

دوست ندارم در برابر آدم‌های زیادی متعهد باشم و هی ازم توقع‌های مختلف بره و مخصوصا اون توقعات مربوط به احساسات باشه. چون احساسات ایکسیه که به نظر نمیاد من فعلا داشته باشم.

۹
عارفه صاد
۲۸ شهریور ۰۸:۴۲

شروع جدیدت مبارک :)

پاسخ :

ممنونم عارفه :)
نو را
۲۸ شهریور ۱۰:۰۱

خونه‌ی جدید و دانشگاه جدید مبارک ^-^ 

پاسخ :

مرسیی نورا :*
فیلو سوفیا
۲۸ شهریور ۱۲:۴۶

برات از صمیم قلب خوشحالم و بهت تبریک میگم:) 

پاسخ :

ممنونم :)
مهشاد
۲۸ شهریور ۱۴:۱۱

به من عکس ندی گریه میکنم.

پاسخ :

برات می‌فرستم قندی زود
محمدرضا ...
۲۸ شهریور ۲۱:۵۷

چه احساسات و تجربیات خوشحال کننده‌ای ...

خداروشکر که اینطور داره پیش میره و تبریک بابت همه‌ی اتفاقات خوب ...

پاسخ :

تشکر :))
مهشاد ام
۳۰ شهریور ۱۳:۰۷

تبریک می‌گم سارا و برات بهترین‌ها رو می‌خوام. ۳>

پاسخ :

ممنونم مهشاد :*
‌‌ Elle
۰۱ مهر ۲۳:۰۹

من هم به عنوان یه انسان بسیار عکس‌دوست، عکس می‌خوام. با کمال میل می‌شینم همه‌شون رو نگاه می‌کنم؛ البته احتمالا یکم طول می‌کشه با این وضعیت، ولی بازم.

+ جای منم از سبز بودن آلمان کیف کن :**

پاسخ :

حتما حتما، بذار الان برات عکس بفرستم.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
.I write, cause I need to
گذشته
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان