یک فرضیه دارم که انسانهایی که از نظر آکادمیک خوباند، ار نظر برقراری ارتباط با دیگران با احتمال بیشتری مشکل دارند. و منظورم این نیست که مثلا خجالتیاند. منظورم اینه که مثلا من قبلا اگه میخواستم با کسی دوست بشم، انگار میخواستم حتما دست بالا برای من باشه. من خواسته بشم و تحسین بشم، حتی بهم حسودی بشه و ابدا نشون ندم که دوست دارم قبول بشم. نه این که نشون بدم که از این فرد خوشم میاد و برای برقراری ارتباط مشتاقم. چیزهایی شبیه به این که نمیتونم دقیقا توضیح بدم. ولی تلاش کردم از خودم حذف کنم. مثلا دوستهای فرزانه هم که دیدم، همین مدلیاند تا حدی. ساکتاند، ساکتاند، ساکتاند، و باید به حرف بگیریشون. خجالتی نیستند، فقط پیشقدم شدن مطرح نیست براشون به اون شکل و اولش اکثر اوقات کمی سرد برخورد میکنند. چیزی نیست که ازش مطمئن باشم دقیقا، ولی به چشمم زیاد خورده.
دیشب توی این گروه اپلای یکی داشت بحث میکرد که دانشگاه مثلا پیام نور با تهران و شریف و فلان فرقی نداره برای استادهای اونور در خیلی از موارد، چون اصلا در جریان نیستند. واقعا حرف پرتی هم نیست به نظرم، چون خب نمیشناسند. فاکتورهای مهم زیادی هم در روند اپلای هست که بعضیهاشون شاید توی یک دانشگاه سطح پایین راحتتر به دست بیاد. ولی اینقدر به این انسان حمله کردند :))) حالا من همین دیروز به فرزانه گفتم که تازگیا کمتر قضاوت میکنم، ولی دیشب فکر کردم این آدمها انگار درکی ندارند از این موضوع و تلاش هم نمیکنند که درکی داشته باشند. چون تو اگه یک دانشگاه خوب باشی خب نگران هم نیستی بابت رتبهی دانشگاهت. نیازی هم نداری که یکی تاییدت کنه از این نظر. ولی اونی که دانشگاه سطح پایینه و دوست داره از اینجا بره، احتمالا خیلی نگران این موضوعه. میتونی دو ثانیه به چیزهای دیگه غیر از این که دانشجوی فلانجایی، توجه کنی؟