بچهها، من خیلی تورنتو رو دوست دارم. هی تلاش میکنم به این علاقه توجهی نکنم تا بعدا ناامید نشم، ولی واقعا من تورنتو رو خیلی دوست دارم، بدون دلایل منطقی زیادی، و با آگاهی از این که ممکنه پام هیچوقت بهش نرسه. یکی از دلایلم برای مثال اینه که اگه تورنتو قبول بشم، از UT میرم به UofT و به نظرم تعریف کردنش برای بچهام جالب میشه. اگه تورنتو نرم، مجبور میشم برم تگزاس و من واقعا از این جایگزین استقبال نمیکنم. امروز موقعی که مامانم داشت برام غذا میریخت، بهش گفتم اگه این پروگرم قبول بشم، خودم کلی غذا درست میکنم و میبرم برای اونجایی که کارگرها میایستند. چند بار گفتم که ثابت کنم زیرش نمیزنم.
و علاقهام کاملا هم غیرمنطقی نیست. کل قلبم میکشه به اون طرف. میدونم این برای خیلی از آدمها غیرمنطقی به نظر میاد، ولی برای من خوب جواب داده. مثلا قبل از کنکورم همچین حسی به دانشگاه تهران داشتم. همچنان هم دانشگاه تهران رو خیلی دوست دارم. کل این مدت دوستش داشتم. و نمیدونم، داشتم شرایط پروگرمی که دوست دارم میدیدم، و انگار میگفت که اگه میخواید جواب زودهنگام بگیرید، این موقع درخواست بفرستید، یکم دارم بد توضیح میدم، ولی انگار خیلی داشت راه میاومد و این به نظرم نشونهی خوبیه. یک ویدئو داشتند برای معرفی پروگرمشون و اون افراد به نظر خوشحال میرسیدند. میدونم که هر جملهای که اضافه میکنم داره حتی از اعتبار محتوای قبلش کم میکنه و شما فکر میکردید که امکان نداره اعتبار این پست حتی پایینتر بیاد. ولی من امروز از فکر درست شدنش هزار بار نشستم به گریه کردن و همه چی قراره درست بشه، ولی الان در نهایت بیمنطق و احساساتی بودنم، آرزو میکنم که توی تورنتو درست بشه.