پارک کردن سر نبش

یک.

می‌دونی، دوست ندارم کارها پیچیدگی بیهوده داشته باشند. به‌خاطر همین از کلاس این انسان که همه‌اش راجع به فلسفه حرف می‌زنه، بدم میاد. چون فکر می‌کنم فقط نگاه می‌کنه به این که کی چقدر از عبارت «فیلسوف قرن هجدهم» استفاده می‌کنه، چقدر کلمات سخت به کار می‌بره، و همین چیزها. این واقعا حس بدی بهم می‌ده. حس تنهایی مثلا. که مگه چند نفر هستند که زیست‌شناسی خونده باشند، و به فلسفه هم علاقه داشته باشند، که حالا نود درصدشون هم بخوان این شکلی سطحی باشند؟ 

 

دو.

من خیلی انسان‌ها رو برحسب سبک نوشتنشون قضاوت می‌کنم؛ نه این که مثلا خیلی درست و با علائم نگارشی بنویسند، ولی مثلا چیزی مثل هکسره، یا چیزهای واضح این شکلی (من قطعا قراره یک غلط احمقانه توی این پست داشته باشم.) چون بابا، تو دوازده سال درس خوندی، اون همه تست زدی، واقعا اگه هنوز همچین چیزی رو نفهمیدی، دیگه چطور ممکنه ارتباط باهات به جایی برسه؟

الانم که دارم رانندگی می‌کنم، دوباره چنین وضعیتی دارم. بعضی چیزها رو درک می‌کنم، سخت‌اند و آدم ممکنه حوصله نداشته باشه، ولی انسان‌ها کارهایی می‌کنند که واقعا فقط با خودت فکر می‌کنی چطور ممکنه این انسان عقل داشته باشه؟ ریشه‌اش راحت‌طلبیه احتمالا و نه ندونستن، ولی خب واقعا خیلی جاها حتی بحث راحت‌طلبی هم مطرح نیست، چون اصلا قانونش چیز سختی نیست. بهش فکر کن؛ یک قانون هزااار بار سر کلاس تئوری تکرار می‌شه، به همون مقدار سر عملی، و تو بازم بهش عمل نمی‌کنی. دیگه چطور می‌شه بهت فهموند؟

 

سه.

داشتم توی پینترست می‌گشتم، و یک پستی بود که می‌گفت حتما بعد از مصاحبه نامه‌ی تشکر بفرستید، و مثلا ماجرای خودش رو گفت بعدش، که به‌خاطر نامه‌ی تشکر کار گرفته بود (یعنی متقاضی خوبی بود، و بدون نامه‌ی تشکر کار نگرفته بود، ولی با نامه‌ی تشکر بالاخره گرفت.) بعد توی کامنت‌هاش هم گفته بودند که دقیقا به‌خاطر چی تشکر کنیم؟ و بله، واقعا چرا همچین رسوم مسخره‌ای راه میندازید؟

اینم اذیت می‌کنه. این که ملت یک حساسیت بی‌خود برمی‌دارند، و براساس اون می‌رن جلو. نگاه نمی‌کنند که چقدر حساسیتشون هیچ ربطی به توانایی‌های فرد نداره، و این که تو نمی‌تونی همه‌ی خواسته‌های فردی که نمی‌شناسی، پیش‌بینی کنی و این توقع بی‌جاییه. مثلا یک پستی هم بود که یک استاد دانشگاه نوشته بود راجع به ایمیل زدن، و گفته بود اصلا GPA (معدل) ننویسید، چون اگه به همچین چیزهایی اهمیت می‌دید، ما به درد هم نمی‌خوریم :| 

 

آره دیگه، به‌خاطر همین چیزها احساس آزردگی می‌کنم. 

۲
//][//-/ ..
۰۵ آبان ۲۳:۳۴

در ذهنت یک آدم معمولی را در نظر بگیر و به خودت یادآوری کن که نصف جمعیت دنیا احمق‌تر از این آدمند. من بعد از به کار گرفتن این نگاه «آماری/استاتیستیکی» توقعم از بشریت به مقدار قابل توجهی پایین آمد :)

 

استادم در دوره‌ی لیسانس میگفت GRE و subject GRE مهم نیست و اگر دانشگاهی قرار است به این نمره‌‌ها اهمیت بدهد همین که تو را قبول نکند بهتر است. بخاطر این میگفت که GRE تستی است که برای بعضی دموگرافیک‌ها آسانتر از بقیه است و دیپارتمنتی که به چنین تستی اهمیت قائل باشد احتمالا فضای سمی/تاکسیک دارد. راست میگفت.اما  مثلا Caltech در سمی بودن، رقابتی بودن، نژادپرست بودن و تبعیض جنسی شهرت دارند. ولی تو یک درصد فکر کن من اگر Caltech قبول میشدم و گزینه‌ی بهتری نمی‌داشتم بخاطر این حرفها نمی‌رفتم :))) 

 

نامه تشکری در هر شرایطی به طور عمومی صدق نمی‌کند اما در بعضی شرایط خیلی خوب است. بخاطر کار نه، ولی مثلا تو با یکی از بهترین زیست‌شناس‌های دنیا مصاحبه داری. جدا از اینکه قبول شوی یا نشوی، همین که فرصت حرف زدن با آن آدم را داشتی خودش بسیار جای افتخار دارد و تشکری در این شرایط بامعنا است. 

پاسخ :

نمی‌دونم انسان معمولی رو چطور تصور کنم، ولی آره، احتمالا نباید توقع زیادی داشته باشم.

الهه من خیلی به این حرفت فکر کردم امروز و واقعا چیز آرامش‌بخشیه، چون مثلا ایمیل‌هایی که من می‌دم، یک خرده لحن متفاوتی دارند نسبت به ایمیل‌های مرسوم و می‌ترسیدم که اثر بدی داشته باشه، ولی امروز که با این دید فکر کردم، گفتم خب واقعا آیا من دوست دارم پیش کسی باشم که این‌قدر کلیشه‌ها براش مهم‌اند؟ نه واقعا. ولی به قول تو منم اگه انتخاب بهتری نداشته باشم، تن به چیزهای زیادی می‌دم.

آره، در اون شرایط منطقیه، ولی این یک چیزیه که طرف فقط employerئه. مصاحبه‌ی کاریه فقط. و بهم یک حس تحقیر شدنی می‌ده این که تو مجبور باشی همه جور کار بی‌ربطی بکنی که مورد توجه قرار بگیری. باز اگه مرتبط بود، یک چیزی. ولی یک سری چیزها جور درنمیان اصلا.
احسان ..
۰۶ آبان ۰۶:۴۶

سلام

تشکر بعد مصاحبه ، پاچه خواری محسوب نمیشه اونوخ؟

پاسخ :

سلام، آره، یکی از مشکلات منم همینه که دید انسان‌ها به این چیزها خیلی با هم فرق داره. تو ممکنه یک شغلی رو خیلی بخوای، ولی بازم فکر کنی نامه‌ی تشکر خیلی حالت آکوارد و عجیبی داره و نفرستی. به‌خاطر همین هم معیار بدیه به نظرم.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
.I write, cause I need to
گذشته
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان