Begin again

مامانم بعضی اوقات کاملا غیر‌قابل‌پیش‌بینیه؛ مثلا چند روز پیش ازش پرسیدم اگه می‌تونست یک شغل دیگه انتخاب کنه، چی می‌بود. و گفت که دکتر باشه، که این‌جاش منظورم نیست و این دقیقا گناه منه که پرسیدم، چون جوابش کاملا مشخص بود. بعدش از من پرسید که من دوست دارم چی کاره بشم (یعنی جز دانشمند بودن) و گفتم خوانندگی. یعنی چیزی نیست که هر شب بهش فکر کنم، ولی خب خوشم میاد. نه از خواننده بودن دقیقا، اون خیلی اضطراب‌آوره، از خود عملِ خوندن. بعد مامانم خیلی آرام و انگار اصلا چیز خاصی نیست، گفت که می‌تونم یاد بگیرم و بخونم. و حالا که به این‌جای نوشتن رسیدم، کم‌کم دارم تشخیص می‌دم مامانم این‌جا عجیب نبوده و من بازم گرفتار سدهای ذهنیم شدم. چون واقعا تعجب کردم. اصلا همچین راهی به ذهنم نرسیده بود. رسیده بود، ولی به نظرم بی‌نهایت احمقانه می‌اومد. 

چون هم سریال‌های آمریکایی زیاد می‌بینم و هم ترکی (به زور)، متوجه یک تفاوتی بینشون شدم؛ آمریکایی‌ها (شاید مختص آمریکایی‌ها نباشه، من چون Modern Family و HIMYM توی ذهنمه می‌گم آمریکایی.) (چقدر مثال بدی زدم، تد نه فصل کامل دنبال رابین بود.) این شکلیه که زندگیشون پیش می‌ره محض رضای خدا. میچ وکیل محیط زیست بود، بعدش یک بار مجبور شد وکیل مدافع باشه، و خوشش اومد و تصمیم گرفت وکیل مدافع بشه. گلوریا تصمیم گرفت که کار کنه و کل خانواده‌اش ازش حمایت کردند که مشاور املاک بشه. رابین مداوم توی مسیرش پیش می‌رفت. اصلا با همین سریال‌ها بود که من از زندگی کاری و تحصیلی خوشم اومد و فهمیدم چقدر می‌تونه معنی‌دار باشه. سریال‌های ترکی از اول تا آخر راجع به یک چیزه. 

این‌قدر ته دلم احساس عذاب می‌کنم از برگشتن به دوران ایمیل زدن، که امروز از خودم پرسیدم «مطمئنی این راهیه که می‌خوای بری؟ مجبور نیستی بری اگه دوستش نداری. قطعا چیزهای دیگه‌ای هم هستند که توش خوب باشی.» و آره، واقعا دوست دارم. فقط از چند ساعت وقت گذاشتن و جواب رد گرفتن و شک داشتن می‌ترسم. وگرنه ایمیل زدن اوکیه. چیزهای جدید یاد گرفتن دوست دارم و سلول رو خیلی دوست دارم. قراره از اینم یک پروژه‌ی درست‌حسابی دربیارم و حسابی بزرگ‌ترش کنم از چیزی که هست.

۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
.I write, cause I need to
گذشته
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان