جمعه ۲۸ خرداد ۰۰
تابستون 1400 قراره شروع بشه و من خیلی احساس خوبی بهش دارم، حتی با این که یک ماهه دارم با خودم فکر میکنم کی تابستون تموم میشه. همیشه طرفدار ادامه دادنم، ولی مدت زیادیه که دارم ادامه میدم و هی شکستهای کوچک میخورم، و یک شروع دوبارهی اینطوری خوشاینده. این یک ماه خسته بودم و خیلی نخوندم و الان هم هر لحظه دلم خالی میشه از فکر کارهایی که باید انجام بدم، و نیاز دارم که تابستون بشه و صبحها زیست سلولی و ریاضی بخونم. آمار بخونم. به امتحانهام به چشم فرصتی برای یاد گرفتن نگاه کنم و تلاش کنم برای حرف زدن و ارتباط برقرار کردن. پست بیسامانیه حقیقتا :)) ولی من بیسامانم.