چند شب پیش توی یوتیوب با یک ترکیبی آشنا شدم به اسم woke feminism، و دیشب هم woke culture. یکم حس بهتری به خودم پیدا کردم.
چون میدونی، برای من حالت ایدهآل اینه که کلا به جنسیت توجهی نکنم، یا به جنسیتم توجهی نشه توی دانشگاه یا همچین جاهایی. در حالت عادی هم همینم. خوشبختانه توی محیطیام که شاید از از نظر فکری همچنان گاهی اوقات گفته میشه که «زنها باید سیاست داشته باشند» یا «ولی نمیتونی انکار کنی پسرها بهتر میفهمند» ولی از نظر عملی هیچ فشاری روی من نیست و طرز پوششام و روابطم و زندگیم برای کسی مهم نیست در واقع :)) و چیزهایی که توی پینترست میبینم واقعا گاهی عذابم میده. مثلا گفتم؛ من دقیقا فکر نمیکنم سقط جنین با این توجیه بشه که چون بدن خودته، میتونی هر کاری دوست داری بکنی. هیچ نظری راجع به سقط جنین ندارم و واقعا از سطح من به مراتب فراتره و فعلا دلیلی ندارم بهش فکر کنم. ولی راجع به این توجیه حس خوبی ندارم. و از گفتنش هم میترسم چون قراره محکوم بشم قطعا.
یا نمیدونم، این موج تنفر نسبت به هر کسی که شبیه خودت فکر نمیکنه. این طلبکار بودن، و چیزهای شبیه به این، در حالی که در قدم اول قرار بود اصلا با همینها مبارزه کنی. اینها اکثر اوقات عذابم میده، و عذاب وجدان هم داشتم از این که عذابم میده. چون قطعا مردسالار یا همچین چیزهایی هستی اگه همچین فکری کنی. در حالی که نه خیر، من فمینیستم ولی این حرفی که میزنی واقعا برام منطقی نیست و حرفهای غیرمنطقی از هر کسی همچنان غیرمنطقیاند. گاهی اوقات به نظرم مونث بودن یک نفرین ابدی میاد که خوشبختانه در مورد من نفرین واقعا خفیفیه. انگار مثلا اگه مرد باشی، خیلی اوقات کسی اصلا اهمیت نمیده به جنسیتات. مونث که باشی هر کاریت به جنسیتات مربوط میشه. در دورهی فعلی نمیتونی صورتی بپوشی، نمیتونی علوم کامپیوتر بخونی، نمیتونی از فیزیک خوشت بیاد، و منظورم از «نمیتونی» اینه که اگه کسی یک دانشجوی ریاضی مونث ببینه، فکر میکه که این عجیبه، و بعد فکر میکنه نه عجیب نیست، و این درگیری انگار هر روز بیشتر میشه فقط. میدونم باید خوشحال بشم که پشت سر بایدن دو فرد مونث نشستند و خوشحال هم هستم، ولی ترجیح میدادم کلا متوجه این موضوع نمیشدم.
وقتهایی که میریم حمام، اولش آب سرده و باید یکم صبر کنی، و مامانم اصرار داره که اولش زیر شیر آب یک تشت بذاریم که همیشه توی حمام هست و بعد خالیش میکنیم توی باغچه (که قطعا کار زیباییه) ولی گاهی اوقات تشت تقریبا پره و میشه توش آّب ریخت، ولی با احتساب آبی که قراره با جابهجایی ازش بره یا ازش بپاشه، صرفا توجیهی نداره بخوای ببریش زیر آب. این وضعیت هم شبیه به همونه. توی محیطی که من هستم و محیطی که میبینم (و فقط همین) ممکنه یک جاهایی همچنان تبعیضهای کوچکی باشه، ولی این که بخوای بهش خیلی توجه کنی، فقط باعث میشه جنسیت رو توی ذهن همه پررنگتر کنی. نه فقط جنسیت؛ نژاد یا اقلیتهای دیگه هم هستند.
خلاصه که همچنان بهعنوان فرد مونثی که ابدا محافظهکار نیست، ولی woke هم نیست. ابدا اعتقادی به دین نداره ولی مطلقا اهمیتی به باورهای بقیه هم نمیده، bisexual یا همچین چیزیه ولی به این هم اهمیتی نمیده و از برچسب زدن مردم با گرایششون، نژادشون یا جنسیتشون عمیقا بدش میاد، زندگی در این عصر گاهی مشکله.