678

چند شب پیش توی یوتیوب با یک ترکیبی آشنا شدم به اسم woke feminism، و دیشب هم woke culture. یکم حس بهتری به خودم پیدا کردم. 

 

چون می‌دونی، برای من حالت ایده‌آل اینه که کلا به جنسیت توجهی نکنم، یا به جنسیتم توجهی نشه توی دانشگاه یا همچین جاهایی. در حالت عادی هم همینم. خوشبختانه توی محیطی‌ام که شاید از از نظر فکری همچنان گاهی اوقات گفته می‌شه  که «زن‌ها باید سیاست داشته باشند» یا «ولی نمی‌تونی انکار کنی پسرها بهتر می‌فهمند» ولی از نظر عملی هیچ فشاری روی من نیست و طرز پوشش‌ام و روابطم و زندگیم برای کسی مهم نیست در واقع :)) و چیزهایی که توی پینترست می‌بینم واقعا گاهی عذابم می‌ده. مثلا گفتم؛ من دقیقا فکر نمی‌کنم سقط جنین با این توجیه بشه که چون بدن خودته، می‌تونی هر کاری دوست داری بکنی. هیچ نظری راجع به سقط جنین ندارم و واقعا از سطح من به مراتب فراتره و فعلا دلیلی ندارم بهش فکر کنم. ولی راجع به این توجیه حس خوبی ندارم. و از گفتنش هم می‌ترسم چون قراره محکوم بشم قطعا.

یا نمی‌دونم، این موج تنفر نسبت به هر کسی که شبیه خودت فکر نمی‌کنه. این طلبکار بودن، و چیزهای شبیه به این، در حالی که در قدم اول قرار بود اصلا با همین‌ها مبارزه کنی. این‌ها اکثر اوقات عذابم می‌ده، و عذاب وجدان هم داشتم از این  که عذابم می‌ده. چون قطعا مردسالار یا همچین چیزهایی هستی اگه همچین فکری کنی. در حالی که نه خیر، من فمینیستم ولی این حرفی که می‌زنی واقعا برام منطقی نیست و حرف‌های غیرمنطقی از هر کسی همچنان غیرمنطقی‌اند. گاهی اوقات به نظرم مونث بودن یک نفرین ابدی میاد که خوشبختانه در مورد من نفرین واقعا خفیفیه. انگار مثلا اگه مرد باشی، خیلی اوقات کسی اصلا اهمیت نمی‌ده به جنسیت‌ات. مونث که باشی هر کاری‌ت به جنسیت‌ات مربوط می‌شه. در دوره‌ی فعلی نمی‌تونی صورتی بپوشی، نمی‌تونی علوم کامپیوتر بخونی، نمی‌تونی از فیزیک خوشت بیاد، و منظورم از «نمی‌تونی» اینه که اگه کسی یک دانشجوی ریاضی مونث ببینه، فکر می‌که که این عجیبه، و بعد فکر می‌کنه نه عجیب نیست، و این درگیری انگار هر روز بیش‌تر می‌شه فقط. می‌دونم باید خوشحال بشم که پشت سر بایدن دو فرد مونث نشستند و خوشحال هم هستم، ولی ترجیح می‌دادم کلا متوجه این موضوع نمی‌شدم.

وقت‌هایی که می‌ریم حمام، اولش آب سرده  و باید یکم صبر کنی، و مامانم اصرار داره که اولش زیر شیر آب یک تشت بذاریم که همیشه توی حمام هست و بعد خالیش می‌کنیم توی باغچه (که قطعا کار زیباییه) ولی گاهی اوقات تشت تقریبا پره و می‌شه توش آّب ریخت، ولی با احتساب آبی که قراره با جابه‌جایی ازش بره یا ازش بپاشه، صرفا توجیهی نداره بخوای ببریش زیر آب. این وضعیت هم شبیه به همونه. توی محیطی که من هستم و محیطی که می‌بینم (و فقط همین) ممکنه یک جاهایی همچنان تبعیض‌های کوچکی باشه، ولی این که بخوای بهش خیلی توجه کنی، فقط باعث می‌شه جنسیت رو توی ذهن همه پررنگ‌تر کنی. نه فقط جنسیت؛ نژاد یا اقلیت‌های دیگه هم هستند.

خلاصه که همچنان به‌عنوان فرد مونثی که ابدا محافظه‌کار نیست، ولی woke هم نیست. ابدا اعتقادی به دین نداره ولی مطلقا اهمیتی به باورهای بقیه هم نمی‌ده، bisexual یا همچین چیزیه ولی به این هم اهمیتی نمی‌ده و از برچسب زدن مردم با گرایششون، نژادشون یا جنسیتشون عمیقا بدش میاد، زندگی در این عصر گاهی مشکله.

۵
مائده ‌‌‌‌‌‌‌
۰۹ ارديبهشت ۱۶:۲۴

آم دوتا مطلب رو دوست دارم بگم سارا.

یک اینکه برای اینکه بگی به برابری معتقدی، لازم نیست زیر پرچم جنبش خاصی مثل فمنیزم بری. 

و دوم اینکه من با حذف جنسیت به عنوان یک ویژگی از ابنا بشر مخالفم. مجموعه‌ای از این‌ها به انسان‌ها هویت میده و جنسیت هم یکی از این عوامله. 

اینو برای اون تیکه بایدن میگم. هر فردی تفاوت رو متوجه میشه به‌هرحال. اگر پشت سر یک رئیس جمهور خانم دو مرد بودند هم توجه رو جلب می‌کرد به‌نظرم.

کلاً این ایده حذف جنسیت ایده آرمان‌گرایانه‌ایه و واقعاً نمی‌فهمم چه لزومی داره.

پاسخ :

ببین، راستش نمی‌فهمم چرا این مهمه. یعنی خب چه اشکالی داره من بگم فمینیستم؟ خیلی چیزها توی فمینیسم هست که من قبولش ندارم، و نسخه‌های متعددی هم ازش هست، و من می‌گم که فمینیستم، ولی هیچ‌وقت تمام چیزی که زیر سایه‌ی فمینیسم هست، قبول نکردم. به خاطر همین این بحثش برام مهم نیست؛ اگه مثلا این‌طوری بود که یک نفر می‌گفت من به برابری زن و مرد اعتقاد دارم و در نتیجه می‌رم هر چی توی این مکتب گفته شده قبول می‌کنم، در اون صورت چندان جالب نمی‌شد.
و حذف جنسیت نه، ولی ببین، مثلا به قول اون انسان «I'm not the woman president of Harvard, I'm the president of Harvard.» و داری اخبار می‌بینی و مثلا یک جلسه‌ی سیاسی هست و می‌بینی همه مردند. آیا ذره‌ای تعجب می‌کنی؟ یا متوجهش می‌شی؟ فکر نمی‌کنم. ولی قطعا اگه حتی نصفشون هم زن باشند، تعجب می‌کنی. حداقل من که واقعا تعجب می‌کنم :)) حذف جنسیت از ذهن نیست، فقط اینه که توی دقیقا هر موقعیتی، جنسیت طرف مهم‌ترین فاکتوری نباشه که توی ذهنته، مخصوصا وقتی توی موقعیتی هستی که جنسیت طرف واقعا هیچ ریطی نداره.
گری بلو
۰۹ ارديبهشت ۲۲:۱۹

من با این my body my choice موافقم اما مثل تو فکر میکنم این شعار خیلی سطحیه با اینکه درسته خب در نهایت. ولی فراتر از اون خیلی چیزا هست که خیلی مهم ترن. اصلا همین که همه درک کنن بچه به دنیا آوردن و بزرگ کردنش مسئولیت واقعا بزرگیه و اگه یکی شرایطشو نداره، بهتره از روانی کردن و بدبخت کردن یه آدم دیگه جلوگیری بشه، یا اصلا من وقتی علاقه ای ندارم به parenting ، درست نیست چون حالا باردار شدم بچه رو به دنیا بیارم حتما چون اون بچه حقشه پدر و مادری داشته باشه که حوصله شو داشته باشن حداقل.

حالا توی این سطح ما بهش فکر میکنیم اما توی ایران همون کاندوم و قرص های ضد بارداری هم دارن کم کم جمع میشن و سقط هم که کلا ممنوعه :/ 

پاسخ :

ببین من احتمالا در هر زمینه‌ی دیگه‌ای با این جمله صددرصد موافقم و درباره‌ی سقط جنین هم می‌گم که واقعا نمی‌دونم. و این که می‌گم این توجیه خوبی نیست به نظرم، به‌خاطر اینه که پای یک انسان دیگه هم وسطه. خود بچه یعنی، نه مرد داستان :)))
. یاسون .
۱۰ ارديبهشت ۰۰:۲۱

اگر پای این فرهنگ ووک فمنیسم به دنیای مارول و دی سی و کلا مجموعۀ هالیوود کشیده نمیشد، شاید اینقدر رو اعصاب نمی‌بود :)

پاراگراف یکی مونده به آخر واقعا خوب بود. کلیت ایده رو هم رسوند. این ووک فمنیسمی که ما تو ایران باهاش مواجه هستیم، به نظرم بخش بزرگیش مصداق همون تشت آبه. یه اقلیتِ عمدتا اپلای کرده و اروپا دیده، چیزهایی رو که جامعۀ غربی هم هنوز باهاش کاملا کنار نیومده میارن و پرت میکنن تو صورت مخاطب ایرانی.

به قول یه بزرگوار، فمنیسم قرن بیستمی اهداف مشخصی داشت و اکثرشون هم تیکِ کنارشون خورده شد (در همون غرب). از جایی به بعد، اومدن و پکیجی از خشم و شاید عقده رو هم اضافه کردن به فمنیسم سنتی و گفتن اینم ادامۀ همونه. این مردانگی سمّی یک مصداقشه. دوباره میگم، جامعه غربی که اون فمنیسم قدیمی رو طی 60-70 سال دید و با بخش اعظمش کنار اومد هم کماکان درگیره با پذیرش این مفاهیم جدید و چپ زده. توی جامعه ایرانی که هنوز فمنیسم پا نگرفته، مجبوریم یه سری ووک رو ببینیم که بخاطر مزیتِ اول بودن (بهرحال اینا زودتر از ما اکانت نتفلیکس و اشتراک مجلات خارجی رو خریدن!) دارن دهنمون رو سرویس میکنن :) این ها منو یاد یه کاراکتر مونث سریال آفیس میندازن که رئیس شده بود و قرار بود به کارمندا معرفی بشه. تو همون جلسه اول هم با کنایه و زخم زبون میخواست به کاراکترهای آلفا و محافظه کار بفهمونه که زمونه عوض شده و دیگه باید به زن های قوی تر عادت کنن.

 

خسته نباشین

پاسخ :

اتفاقا یک ویدئو راجع به این توی یوتیوب دیدم؛ چون یکم سخته لینک بدم، اسمش بود Everything wrong with Woke Culture. و اون‌جا به این بحث سینماییش پرداخته بود و مثلا می‌گفت اون ارزش‌های خودخواهانه‌ی این فیلم‌هاست که اذیت می‌کنه. یعنی یک شخصیت مونث کاملا خودخواه و غیرانسانی می‌ذارند و اینم انگار هیچ هدفی نداره، جز نشون دادن برتریش. 
و دقیقا نفهمیدم، مردانگی سمی مصداق چیه؟ چون به نظرم مفهوم بیراهی نیست واقعا.
و ببین، یک چیزی که هست، اینه که نمی‌دونم واقعا این‌طوریه یا نه، ولی ایران خیلی از نظر فرهنگی گسترده است واقعا. یعنی مثلا با فردی دوست بودم که خانواده‌اش کلا شطرنج بازی نمی‌کردند و به نظرشون حرام بود، و از اون طرف هم تهران که بودم، با فردی آشنا بودم که شاکی بود که چرا مادربزرگش نمی‌ذاره توی خونه‌شون تولد بگیرند و وید بذارند توی کاپ‌کیک :))) (فقط حالت چهره‌ی من رو تصور کن) یعنی اون اقلیت فقط با خودشون در تماس‌اند و کلا تصوری از جامعه ندارند که راستش من دقیقا نمی‌تونم سرزنششون کنم. من هم ترجیح می‌دم از این جامعه ایزوله باشم، ولی آره، همچین مشکلاتی ایجاد می‌کنه.

و یک چیزی که بازم من خیلی می‌بینم، woke بودن علیه wokeهاست :)) نمی‌دونم می‌تونم مفهوم رو برسونم یا نه، ولی الان مثلا به‌خاطر این مفاهیم جدید و احتمالا خیلی اوقات غیرمنطقی، مردم کل فمینیسم رو زیر سوال می‌برن. نمی‌دونم، حس می‌کنم باید حداقل اون بخشی ازش که باعث شد نصف جامعه حقوق بیش‌تری پیدا کنند و در وضعیت بهتری باشند، یکم بیش‌تر appreciate بشه.
. یاسون .
۱۰ ارديبهشت ۲۳:۵۱

می‌دونم کدوم ویدیو رو می‌گی. دقیقا میاد واضح می‌گه ایراد کار از نظرش کجاست و موافقم با ایده‌ش (البته این ادعا که «مخاطب سینمای فانتزی و سای‌فای، هرگز براش مهم نیست که کاراکتر اول فیلم مونثه یا مذکر و صرفا کیفیت کاراکتر براش مهمه» رو هم بطور صددرصدی قبول ندارم). بعضی از این سوپرهیروهای مونث، اولویتشون اینه که از مردها انتقام بگیرن، نه این که شهر رو نجات بدن!
مردانگی سمی رو مصداق اون فرهنگ ووکی می‌دونم که داره به بهانه فمنیسم، هرآنچه را که خوشش نمیاد تخریب می‌کنه. مثال می‌زنم. خیلی مهمه که با رفتارهای خشونت آمیز علیه زنان برخورد بشه. اما خیلی اشتباهه که بیای بهش برچسب مردانگی رو بزنی و بچسبونیش به جنسیت و بگی «شما یا مخالف مردانگی سمی هستید، یا سکسیست هستید!» این دوگانه، خطرناکه و از اونجایی که مثل فیزیک و ریاضی، ما فرمول و تعریف‌های فیکس و قابل آزمایشی از فمنیسم و مردانگی سمی نداریم، هیچکس نمی‌دونه مرزهاشون کجاست. اینطوری می‌شه که اگه کاراکتر مرد بخواد بره بدنسازی، می‌گن این میراث مردانگیِ سمّی‌ئه. بخواد از پارتنرش حمایت کنه، باز می‌گن بشین کنار و مردونگی‌ت رو برا خودت نگه‌دار. حالا کسی نمی‌پرسه که چه بخشی از تفاوت‌های رفتاری مرد و زن، حاصل تفاوت‌های بیولوژیکشونه.
این مردانگی سمی در ایران رو هم بخاطر همین چیزی گفتم که الان اشاره کردی. ینی شما با جامعه‌ای طرف هستی که یه طرفش دختر رو 13 سالگی شوهر می‌دن، یه طرف پسر رو مجبور می‌کنن 17سالگی دنبال کار دائم باشه، و همزمان تو مرکزش یه تعدادی هم دغدغه‌شون اینه که نمی‌تونن جلو خانواده دراگ مصرف کنن. من می‌گم باید حواسمون باشه که میانگین‌مون چیه. این مردانگی سمی تو همون آمریکا هم هنوز سرش دعواست (اروپا خیلی وقته از دست رفته)؛ چه برسه به این که بخواد با فرهنگ سنتی ایران درگیر شه.
من ترجیح می‌دم تا وقتی اینجا هستم، تو جمع‌های مورد علاقه خودم بمونم و به بقیه کار نداشته باشم. ولی بازم ترکش‌های سایرین بهم می‌خوره. درحالیکه ما تو خونه درباره ناکارآمدی اسلام بحث می‌کنیم، بچه‌های نوجوون فامیل یواشکی می‌رن از مادرم می‌پرسن که «یاسین چرا نماز نمی‌خونه؟» کاریش نمی‌شه کرد.
منظورت از مردم دقیقا کدوم قشره؟ یه نمونه مخلوط از همه؟ یه تفاوت می‌ذارم بین wokeها و کسایی که همینطوری الکی مخالفن با یه سری چیزا. گروه دوم، ارزشی‌ها و مذهبی‌هان. اما اون ووک بودن علیه ووک‌ها رو من بیشتر بین مردهای بین 25 تا 40 دیدم. اینام اکثرا دو دسته‌ان در نظرم. یا احمق‌ان؛ یا طرفدار محافظه‌کارها یا لیبرتارین‌های غربی. این دسته دوم، مشکل خاصی با فمنیسم قرن 20 ندارن. دعواشون سر فمنیسمیه که با چپ‌گرایی گره خورده و داره پا تو کفش چیزایی می‌کنه که قبلا بهش ربطی نداشته. مثلا آزادی بیان رو می‌خواد محدود کنه، تو سیاست‌گذاری اقتصادی می‌خواد نظر بده، به موی زیربغل افراد کار داره و... 
کاملا موافقم با حرفت که باید اون بخشِ مفید و موثرِ فمنیسم رو قدردانی کرد. بخاطر همینم معتقدم کسایی که به فمنیسم معتقدن، بهتره تلاش کنن تا تصویر بهتری ازش بسازن یا مرزهاشون رو با چیزهایی که به فمنیسم تدریجا چسبیده، مشخص کنن.

پاسخ :

می‌دونی من موافقم با این که مرزش مشخص نیست، ولی خود مفهومش به نظرم مفهوم مهم و درستیه و اول از همه هم به خودم مردها آسیب می‌زنه به نظرم. من تا حالا موارد واقعا زیادی دیدم که پسرها بابت این که دقیقا احساسی دارند، خجالت می‌کشند و واقعا همچین چیزی توی دخترها خیلی کم دیدم. ولی با مشخص نبودن مرزهاش و این که بهش اولویت بیش از حد می‌دن، موافقم یا حداقل فکر نمی‌کنم غلط باشند.
خوشبختانه کسی اهمیت نمی‌ده من چی کار می‌کنم، در نتیجه وضعیتم بهتره :))

همون مردهای 25 تا 40 احتمالا. یعنی آره، منم حس می‌کنم این‌ها با این بخش جدید مشکل دارند و کلا هم خیلی حس می‌کنم این جریان داره به سمت نفرت از مردها می‌ره و بعد شاکیه که چرا مردها ازش حمایت نمی‌کنند. ولی بازم، حس می‌کنم این افراد با کل قضیه مشکل پیدا کردند و کلا نسبت بهش گارد پیدا کردند.
. یاسون .
۱۲ ارديبهشت ۰۴:۳۷

این چیزی که تحت عنوان مردانگی سمی ازش یاد میشه -و من چقد از این لفظش بدم میاد!- خیلی وقته که از صورتی پوشیدنِ پسرا و احساساتی بودن مردها و مقابله با خشونت و گریه کردنِ مذکرها گذشته و فراتر رفته. برا همین ترجیح می‌دم چیزی رو که حتی مرزهاش دقیقا مشخص نیست، بعنوان یک پکیج کامل حمایت نکنم.

+خوش به سعادتت :)) این همون نامرئی بودنیه که متاسفانه واسه ما کمی سخته دست پیدا کردن بهش.

اوهوم. بخشیشم برمیگرده به نفرت مردها از نمادهای فعلی فمنیسم ایرانی. فرانک عمیدی، مسیح علینژاد و یه سری های دیگه که زیادی تو چشمن.

صحبت خوبی بود.

پاسخ :

هومم، من چون واقعا اون‌قدر در جریانش نیستم، نمی‌تونم چیزی بگم.

واقعا :)) خودمم خیلی احساس خوشبختی می‌کنم :))
می‌گم، من خودم اصلا نمی‌شناسمشون و ایده‌ای ندارم کلا :))

ایموجی دست دادن.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
.I write, cause I need to
گذشته
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان