Willow - Jasmine Thompson

مثال ساده‌اش اینه که من از این‌هایی‌ام که هشت ساعت می‌ذارند روی قالب اسلایدهاشون و هیچ‌کس این‌جا این‌طوری نیست. نه همکلاسی‌هام، نه استادهام. همون صفحه‌ی خالی پاورپوینت رو برمی‌دارند با فونت Arial. دیگه ته aestheticشون اون قالب قوس‌دار آبیه. بعد من یک حس بدی داشتم راجع  به این موضوع. مثلا حس می‌کنم آدمی که این‌قدر به قالب اسلایدش اهمیت نمی‌ده، احتمالا نتونه به جایی برسه دیگه. Stick to the science. این فقط یک چیز کوچک و بی‌اهمیته، ولی من حداقل هزار تا از این چیزهای کوچک و بی‌اهمیت دارم.

یا مثلا واقعا ترجیح می‌دم انسان‌ها رو به اسم کوچکشون صدا بزنم. بعد هی به خودم می‌گفتم «سارا چرا به همچین چیز مسخره‌ای این‌قدر گیر دادی؟ اه، خسته شدم از دستت». بعد این استاد ویروسم، عشق جدیدم، همه رو با اصرار به اسم کوچک صدا می‌زنه. منظورم اینه که مثلا من جلسه‌ی دوم اومده بودم سر کلاسش، برخوردی هم به اون شکل نداشتیم قبلش، و یک چیزی گفتم، و مثلا این‌طوری جواب داد که «آهان، سارا می‌گه که فلان» یعنی تا حالا ندیدم کسی رو به چیزی غیر از اسم کوچکش صدا بزنه.

 

به خودم می‌گم: «زن، یک زمان قراره حسابی پشیمون بشی که به خودت اعتماد نکردی. تو هم می‌خوای یک دانشمند مرده و خسته‌کننده‌ی دیگه بشی؟» می‌دونی، نباید این جنبه‌ی انسانی رو تضمین‌شده بدونی. اگه هی آرزو کنی به چیزهای احمقانه فکر نکنی و کل مدت productive باشی و فلان و بیسار، یک روز واقعا همین‌طوری می‌شی و خدا می‌دونه که اون موقع چقدر دلت برای خودت تنگ می‌شه.

همیشه قرار نیست کسی باشه که قباحت خیالی کاری که دوست داری، برات بریزه و تو بتونی با خیال راحت خودت باشی. تو همچین کسی باش برای بقیه.

۲
نورا
۲۹ اسفند ۰۹:۳۹

می‌دونی یه کم هم از فضای گروهه، یه جورهایی بهت جای اشتباه کردن نمی‌ده. فقط بهت می‌گه که خیلی برای همه‌چیز دیره و باید حتما فرد موفقی بشی وگرنه حتی لیاقت این که باهات مصاحبه بشه رو هم نداری. (من واقعا عصبانی‌ام از این که به مصاحبه‌ی اولمون این‌قدر نگاه‌ها بد بود و به اون فرد هم راستش حق می‌دم که هیچ‌کدوم از این‌ها رو به هیچ‌جاش نگیره. یعنی می‌دونی شاید همین رفتارها باعث شدند که این‌جوری بشه و در نهایت بالاخره یاد گرفت که این‌ها مهم نیستند و فقط برای موفقیت از نگاه خودت بجنگ. ما واقعا نیاز داریم به اون‌جا برسیم که فقط از نظر خودمون موفق باشیم.)

به جز همه‌ی این‌ها، سارا، زن. من واقعا بهم برخورد. یک‌جوری رفتار می‌کنی انگار قالب اسلاید‌های من هم یک چیز سفید خالی بود. برنمی‌تابم واقعا، اون‌همه زیبایی رو نادیده گرفتی؟ من حداقل دو ساعت گذاشتم برای پیدا کردنش تا بالاخره قالب و رنگ‌بندی دلخواهم رو پیدا کنم. اصلا نمی‌فهممت زن. این‌قدر کوری؟

پاسخ :

«خیلی برای همه چیز دیره» :))))))))))) 

بابا، زن، من دقیقا مشخص کردم که استادهام و هم‌کلاسی‌هام تا تو بفهمی تو رو جدا کردم :)))) وگرنه حتی برای منم اون اسلاید خیلی بود :)))
محمد حسین
۳۰ اسفند ۰۹:۲۲

هی زاندگی سال نو مبارک 

پاسخ :

ممنونم و همچنین :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
.I write, cause I need to
گذشته
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان