یک برنامه برای تمرین کردن دهانگشتی تایپ کردن داشتم که یک مدت هر روز انجامش میدادم و برای رد کردن هر مرحله هم دقت و هم سرعت باید از یک حدی بالاتر میشد تا تیک میخورد و بعضی از مرحلهها خیلی سخت بود. هنوزم بعضیهاش رو نمیتونم انجام بدم. معمولا وقتی اول هر بار امتحان کردن بد شروع میکردم، کلا از اول شروع میکردم، چون دیگه سالی که نکوست از بهارش پیداست. نکتهی جالبش این بود که مواقع اندکی هم پیش اومد که با وجود این که افتضاح شروع کرده بودم، ادامه میدادم و برنده میشدم. مرحلهای که سخت بود و مدت زیادی روش مونده بودم، همینطوری تیک میزدم.
بعد داشتم فکر میکردم الانم همینه. یعنی میدونی، مخصوصا قبلا اکثر مواقع وقتی دیر بیدار میشدم، فکر میکنم که به جای دیر شروع کردن، کلا استراحت کنم و فرداش ساعت هشت صبح بلند بشم و یک brand new start داشته باشم؛ ولی همون مواقعی که یک ذره عاقلتر بودم و همون روز شروع میکردم، بقیهی روز یک اتفاق جادویی میافتاد. نمیدونم، یک ایدهی محشر به ذهنم میرسید، یا درس خوندن خیلی بیشتر خوش میگذشت، یا حداقل شبش آروم و راضی بودم.
اسم این پست از روی مفهوم beginner's luckئه. قبل از نوشتنش کلی دنبال این گشتم که به انگلیسی به کسی که در هر صورت ادامه میده، چی میگیم. این پست هم حتی خوندم و پیدا نکردم. شاید چون منظورم مقاوم، موفق، سرسخت، لجباز و هیچکدوم نبود. منظورم دقیقا ادامه دادن صرف بود. برنده شی و ادامه بدی، شکست بخوری و ادامه بدی، شکست بخوری و شکست بخوری و شکست بخوری و ادامه بدی. حتی ادامه ندی و بعدش ادامه بدی :)) واقعا میگم. یک چیزی توی ادامه دادن هست -شاید امید، شاید سرسختی، شاید احمق بودن- که جادوییش میکنه.