Through the dreamers, we hear the hum, They say come on, come on, let's go

خیلی بی‌تمرکزم، و در حدی نمی‌تونم کاری‌ش کنم که دیگه قطع امید کردم از بهتر شدن. نه فقط توی درس؛ توی کتاب‌ها و فیلم‌ها هم. تازگی‌ها که درباره‌شون می‌نویسم و با یک نفر حرف می‌زنم، خیلی بهتر شدم توی فهمیدن مفاهیم. ولی داشتم فکر می‌کردم هیچ‌وقت درباره‌ی آهنگ‌ها این مشکل رو نداشتم. توشون غرق می‌شم. عاشق وقت‌هایی بودم که از دانشگاه برمی‌گشتم خوابگاه، و اتوبوس جای نشستن داشت و می‌تونستم به آهنگ‌های محبوب جدیدم گوش بدم، و فکر کنم موزیک‌ویدئوی ایده‌آلشون چه شکلی می‌شه. موقعی که دبیرستان بودم هم همین بود. ظهرها با اتوبوس برمی‌گشتم و هر روز یک جوری که انگار تا حالا خیابون‌های مسیر سه‌ساله‌ام رو ندیده‌ام، به بیرون از پنجره خیره می‌شدم و آهنگ گوش می‌کردم. یکی از چیزهایی که از دنیای بیرون دلم براشون خیلی تنگ شده، همین مسیرهای اتوبوسیه.

مشهد توی زمستون خیلی سرده. سرماش سوز داره یعنی. پنج دقیقه هم نمی‌تونی با مثلا ژاکت دووم بیاری توش. خیلی هم خشکه طبیعتا. یکی از چیزهایی که از تهران دوست داشتم، این بود که هی بارون می‌اومد. ولی به هر حال، یادم اومد که پاییز سوم دبیرستان، به صورت مداوم آهنگ Atlantis از Seafret رو گوش می‌کردم. یاد صبح‌هایی میفتم که به مدرسه می‌رسیدم، و هوا سرد و خشک بود. دقیقا شبیه خود آهنگش. Seafret یک آهنگ دیگه هم داره به اسم Oceans که از این خیلی معروف‌تره و من هزاران بار بهش گوش کردم، بلکه ازش خوشم بیاد؛ که نیومد. ولی شیفته‌ی Atlantis بودم. قلبم رو منجمد می‌کرد، و از این حس خوشم میاد.

Mumford and Sons یک آهنگ دارند به نام Dust Bowl Dance. که جزو باشکوه‌ترین آهنگ‌هاییه که من توی زندگی‌م شنیدم. و حنا اوایل سال چهارمم برام فرستاد. جزو معدود آهنگ‌هایی بود که من بار اول هم دوستشون داشتم. و خب، توی اکثر آهنگ‌هایی که گوش می‌دادم و همین‌طور آهنگ‌های الانم، من می‌تونم درک کنم چه خبره. می‌تونم احساسات خواننده رو درک کنم یعنی. ولی من نمی‌فهمیدم توی Dust Bowl Dance چه خبره. حس می‌کردم با اختلاف زیادی از من عمیق‌تره؛ که من فقط می‌تونم تماشاگرش باشم. این موضوع عذابم می‌ده. پارسال چند تا آهنگ این طوری دیگه هم پیدا کردم و بازم عذابم می‌دادند. حس می‌کنم باید توی اون عمق، زیبایی‌های خیره‌کننده‌ای باید وجود داشته باشه، و خب، من هم که نمی‌تونم تلاش کنم که عمیق‌تر باشم مثلا.

توی زمستون همین سال پیش‌دانشگاهی‌م، پگاه یک ویدئو درست کرده بود از ویدئوهایی که با دوست‌هاش گرفته بود از خودشون. ویدئوش محشر بود. در حدی که منی که  از اولا از ویدئو دیدن توی گوشی‌م خیلی خوشم نمیاد، و در قدم اول، چندان با دوست‌های پگاه آشنایی عمیق و دوستی صمیمانه‌ای نداشتم، بیش‌تر از بیست بار دیدمش. آهنگ روش Better Days  از 2pac و Skyler Gray بود. آهنگش رو از پگاه گرفتم و اسفندم به شنیدنش گذشت. با فرزانه سوار اتوبوس می‌شدم و این رو گوش می‌دادیم، و فرزانه رو نمی‌دونم، ولی جز من غم و ترس هیچی نداشتم. 

تام رزنتال یک آهنگی داره به اسم About the Weather که فروردین بعد از همین اسفند گوش می‌کردم. و البته، قطعا هزاران بار بعد از اون فروردین. و قطعا مهم‌ترین آهنگ زندگی‌م، تا الانه. ساعت یازده شب که توی ماشین فاطمه‌ و باباش برمی‌گشتم خونه و فاطمه می‌خندید و با باباش حرف می‌زد، بهش گوش می‌کردم و هی با خودم می‌گفتم که Take me on an advanture, Let it be a golden one. 

تام یک آهنگ دیگه داره، به اسم Soon Goodbye, Now Love. موقعی که قبول کردند هواپیما رو خودشون زدند، گوشش می‌کردم. که فرداش امتحان ریاضیات مهندسی داشتم، و پیوسته گریه می‌کردم. درس می‌خوندم، این رو گوش می‌دادم، و گریه می‌کردم. الان فکر می‌کنم کاش گوشش نمی‌دادم. خیلی بهتر از این بود که به چنین خاطره‌ای وصل بشه.

یکی از اجزای مهم زندگی‌م، عشق نهانم به موسیقیه. دیشب داشتم فکر می‌کردم احتمالا اون روزی که بالاخره بتونم یک آهنگ رو با دست‌های خودم، حالا روی هر سازی، اجرا کنم، یکی از بهترین روزهای زندگی‌م می‌شه. و امیدوارم که بیاد. برام مهم نیست که نوازنده‌ی خوبی باشم یا بد. فقط دوست دارم که بشم.

۳
حنا
۱۷ مرداد ۰۱:۵۷

آخ همون حسی که به ویدئوی پگاه داشتی رو به پستت داشتم *_*

پاسخ :

حنا :*** من تازه هیچ‌وقت به خاطر آهنگ‌های اون موقع ازت تشکر نکردم :)) واقعا سال چهارمم بر محور همون‌ها گذشت.
حنا
۱۷ مرداد ۰۲:۰۰

بیشتر به‌خاطر اینکه همه شو می‌دونستم داری در مورد چه آهنگی حرف می‌زنی:)) یعنی اگه کسی ندونه قاعدتن اونجوری کامل درک نمی‌کنه که من کردم.

پاسخ :

آره آره، ولی من همیشه امیدوارم که انسان‌ها همون حسی که من دارم، داشته باشند به چیزها
lia sh
۱۷ مرداد ۲۲:۵۳

یادداشت کردم همه رو یه گوشه ... که بشنوم سر فرصت :)

ممنون... :)

پاسخ :

:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
.I write, cause I need to
گذشته
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان