بعضی از بیشعوریها هستند که فقط حیرتزدهام میکنند؛ مثلا وقتی میبینم کسی توی خوابگاه، حموم رو بعد از رفتنش نشسته یا تمیز نکرده یا بطری شامپوی خالیش رو بیرون ننداخته (توی حمامهای خوابگاه حدودا دوازدهتا سطل زباله است)، یا مثلا توی کتابخونه خوابگاه درس خونده، و چرکنویسهاش رو همون طور رها کرده و رفته، در حالی که جلوی در کتابخونه، یه سطل زباله است. ینی در وهله اول، واقعا فقط نمیفهمم چطور ممکنه کسی انقدر توجه نکنه.
ولی بعضی اوقات هم هست که مطمئنم اگه بهم میگفتند که این دکمه رو بزن و این فرد میمیره، دکمه رو قطعا میزدم. مثلا وقتی کسی توی Silent Study میاد حرف میزنه. توی کتابخونه پردیس علوم یه فضای کلی هست که توش درس میخونند و میشه با صدای آهسته حرف زد، و یک فضای Silent Study هست که کل فلسفه بودنش اینه که کسی حرف نزنه. و بعضیها میومدند و از اول تا آخر حرف میزدند. یا مثلا وقتی میبینم کسی توی اتوبوس شلوغ میاد جلوی راه میشینه. خب لااقل برو آخر بشین، واقعا کی میاد دقیقا جلو میشینه؟ واقعا انسان چقدر ممکنه بیتوجه باشه؟