دوشنبه ۱ خرداد ۹۶
الان که در میان کتاب دینیم , آبی کانون , فلان کانون و بیسار کانون گم شدم جا داره به امتحان دینی پارسال اشاره کنم که دینی رو با نایت ساید و دنیای سوفی خونده بودم و خطاب با آسفالت مناظراتی داشتم بدین ترتیب که تو از کجا می دونی خدا اصن ما رو دوس داره؟اصن چرا باید خدا ما رو برای سرگرمی خودش نیافریده باشه؟ و غیره و فرزانه که نخونده بود و به امید خلاصه های من زودتر اومده بود مدرسه , گریه کنان به درختای چنار التماس می کرد که همین یه روز منو شفا بدن و بعدش هر کار خواستن بکنن.
و جا داره شما همین الان برین بابت این که امتحان از این کتاب مزخرف به دردنخور ندارین , سجده ی شکر به جا بیارین.