پنجشنبه ۲۳ دی ۹۵
خیلی زندگی در حالت فعلی غم انگیزه … اسکولترین بچه های مدرسه دارن در مورد شاهکار بودن قسمت دوم شرلوک حرف می زنن و این در حالیه که من حتی نمی تونم به دیدنش فک کنم.چون کانون لعنتی , شونصدتا فصل جلوتر آزمون گذاشته و پس فردا امتحان ادبیات دارم و چیزی که این وضعیتو حتی مسخره تر , غم انگیز تر و بی رحمانه تر می کنه اینه که شرلوک جزو چیزاییه که من روش تعصبی انکارنشدنی دارم و این که این هم مدرسه ای های داغونم ببیننش باعث میشه بخوام به خودکشی فک کنم.چون اونا حقیقتا لیاقت دیدنشو ندارن
ولی بیا به جنبه ی مثبتش فک کنیم : من یکشنبه ساعت چار صبح پا میشم و شرلوک رو در کمال آرامش می بینم , من فیلم می بینم و در پس زمینه هوا کم کم روشن میشه.می ارزه به کل این بدبختیا.