سه شنبه ۲۳ شهریور ۹۵
من حدودا هفت هشت ساله بودم که احسان کنکور داشت . با توجه به کرمِ کتاب بودن و بیکار بودنم در اون روزگار ، می نشستم و کتابای ادبیاتش ـو می خوندم و طبیعتا هیچی نمی فهمیدم به جز دو سه تا درس ناقابل که یکیشون در مورد گاو مشدی حسن بود و چند روز پیش که داشتم کتاب ادبیات 3 رو می خوندم فهمیدم اون کتابی که احسان همیشه بهم می داد ، این بوده ... خیلی حس عجیبیه اصن ، چون من واقعا دوستش داشتم.