واقعا دارم تلاش میکنم یک ایرانی نژادپرست دیگه نباشم، ولی همیشه وقتی موقع مسافرت افراد آسیایی (آسیای شرقی، و حدس میزنم کرهی جنوبی) میبینم، یک نگاه از بالا به پایینی دارم. فکر میکنم همیشه در حال عکس گرفتناند، گوشیشون به گردنشونه و یک حالت adventurelessای دارند. حالا آدم میتونه هر احساسی به هرچی داشته باشه، ولی ذهنم درگیر اینه که خب چرا؟ به تو چی کار دارند؟ چطور میتونم همچین احساس عمیقی داشته باشم وقتی تاریخچهای هم ندارم حتی؟
یک احتمالی که به نظرم میاد، اینه که من کلا از expatهای اطرافم خیلی ضربه خوردم :)) میدونی، این سبک آدمها که باهوش بودند (هستند) و به جایی رسیدند و برنامهی زندگیشون کلا تیک زدن باکسهای بیشتر و بیشتره، بدون این که واقعا ایدهای داشته باشند دارند چی کار میکنند.
دوستم این شکلیه که هرجا میریم، هر صحنهای که میبینیم، قطعا و بدون شک گوشیش رو میده که ازش و اون صحنه عکس بگیرم. هی توی ذهنم میگم که چرا میخوای مرکز هر صحنهای باشی؟ چرا همهچیز باید از تو شروع بشه و به تو ختم بشه؟ آدمهایی که نمیتونند به چیزی نامرتبط به خودشون توجه کنند، زدهام میکنند.
ولی چیزی نمیگم. شاید هم مشکل همین باشه، چون همیشه همینطوری میشه. من یک تصوری دربارهی دنیای ذهنی بقیه پیدا میکنم، دربارهاش حرف نمیزنم، چون به من ربطی نداره، ولی فاصله میگیرم. چیزی نمیگم، چون فکر میکنم نصیحت کردن بقیه راجع به زندگی سطحی از تکبر لازم داره که حتی من بهش نرسیدم.
حرفهای آدمها رو میشنوم، در لحظه نمیتونم واکنشی نشون بدم، ولی میمونه و ذهنم رو میخوره.
وقتی کریسمس توی روم بودیم، میگفت که وای خدا، چرا خودت رو درگیر زن زندگی آزادی کنی؟ چرا فقط چون مونثی، باید درگیر همهی جنگهای همهی زنان باشی؟ و حالا جدا از این که من واقعا حتی کار خاصی نمیکردم، حرفش در لحظه اصلا بهم ننشست. یکم حرف زدیم، ولی در نهایت به نتیجهای نرسیدیم. حرفش و موضعش همچنان توی ذهنم موند.
برای من همهچیز توی روابط مربوط به نیت انسانهاست. اگه بدونم کسی نیت خوبی داره، از هر چیزی میتونم بگذرم. نمیتونستم بپذیرم کسی که میتونه چشم ببنده روی اون همه سیاهی، میتونه بگذره و پشت سرش رو نگاه نکنه، انسان واقعا خوبیه.
بعدش از خودم میپرسم پس خودم چی. نمیدونم راستش. نمیدونم آیا آدم بهتریام یا نه.
میپرسم که آیا من زیادی حساسم. میگه که فقط تغییر کردم و آدم متفاوتی شدم و دارم محیط اطرافم رو عوض میکنم. فکر میکنم درست میگه.