August

یک هفته به امتحانم مونده و خیلی خیلی استرس دارم. از اون طرف دلم به شکل وحشتناکی تنگه. نتیجه‌اش این شده که نشستم وسط کتابخونه و قفل کردم. الان که دارم فکر می‌کنم، می‌بینم من تا حالا همچین ترکیبی رو تجربه نکردم و شاید طبیعی باشه که الان این‌قدر فلجم می‌کنه. دوست دارم برم خونه و گریه کنم، و می‌دونم که نمی‌شه و زیاد مونده از درس‌هام. 

می‌دونم که باید تلاشم رو بکنم برای مقابله با احساساتم. آدم نباید آرزو کنه برای سریع‌تر رد شدن زندگی‌ش. این هفته درس می‌خونم و پیاده‌روی می‌کنم. هفته‌ی بعد امتحان می‌دم و شکلات می‌خرم و مسافرت می‌رم. بعدشم که هیچی.

۲
.. ــاوقــ ـــاتـــ ..
۲۳ مرداد ۲۰:۲۸

اتفاقا بعدش مهمه ، به هیچی ختمش نکن !

پاسخ :

دیگه گفتم فکر نکنم بهش که باز حواسم پرت نشه :))
هانی هستم
۲۴ مرداد ۱۷:۴۲

اینکه واسه هفته بعدتم برنامه داری یعنی سه هیچ جلویی! :))

پاسخ :

من که برنامه ندارم، دانشگاه برنامه داره :)) خدا خیرشون بده
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
.I write, cause I need to
گذشته
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان