Soon Soon

امروز هوا بالاخره آفتابیه و بارون نمیاد. منم خوشحالم. تی‌شرت‌های جدید دارم و یک فلاسک (؟) جدید. درس‌هام خوب پیش می‌ره فکر می‌کنم. دو هفته‌ی دیگه بالاخره امتحان می‌دم و راستش یکم خوشحالم که داره تموم می‌شه. نمی‌دونم می‌رسم تموم کنم یا نه، ولی خیلی چیزها یاد گرفتم توی همین مدت و از خودم به‌نسبت راضی‌ام.

می‌تونستم برات با جزئیات تعریف کنم این روزها چطوری می‌گذره. از خرید خونه کردن برای انوجا و منصرف کردنش از خرید چیزهای چرت، تا دنبال لباس بچه گشتن توی آمازون و مقدار زیاد شکلات خریدن. 

انوجا یک اخلاقی داره، که مثلا بهش می‌گم من فلان چیز رو لازم دارم و حالا خودم سر فلان چیز اصرار خاصی ندارم، ولی ایشون رها نمی‌کنه. این حرکتش هر بار توی ذهنم می‌مونه. این که اولویت‌های منم تا حدی برای اون اولویت‌اند. من براش غریبه و دیگران نیستم و این دقیقا چیزیه که من توی دوستی نیازش دارم.

چند وقت پیش سر این دعوا کرده بودیم که چرا من وقت زیاد نمی‌ذارم و می‌پیچونمش که خب در دفاع از خودم من امتحان دارم و هیچ‌کس رو نمی‌بینم تقریبا. اگه کسی این سناریو رو برام شرح می‌داد، احتمالا خوشم نمی‌اومد، ولی این‌جا به شکل عجیبی مشکل خاصی نداشتم. بهش گفتم که شرایطم این‌طوریه ولی بازم تلاش کردم در طول هفته براش حتما وقت بذارم. نمی‌دونم، شاید چون به صورت طبیعی همیشه خودم رو از موقعیت حذف می‌کنم، این که انسان‌ها تا حدی بهم چنگ بندازند، چیزیه که پایدار نگهم می‌داره. طبعا نه این که حبس باشم، فقط رها نشم.

دیشب داشتیم راجع به هامبورگ حرف می‌زدیم. می‌گفتیم که چقدر خوب بود. واقعا خیلی خیلی خوب بود. فکر کن یک جاییش توی یک کافه‌ی نزدیک بندر داشتیم صبحانه می‌خوردیم. بعدش رفتیم قایق‌سواری. بعدش ساحل. خیلی خیلی خیلی دوست دارم برم مسافرت. 

فکر ایران برام تمرکز نمی‌ذاره. بنیامین امروز پرسید برای چی بیش‌تر ذوق دارم، و نمی‌دونم راستش. از هر طرف بهش نگاه می‌کنم، چیزهای زیادیه که صبر کردن براشون سخته. الان که توی کتابخونه‌ام، نگاهم یکم جهت‌داره و شاید بیش‌تر دوست دارم جایی باشم که کسی فین نمی‌کنه. دیشب یک زوجی رو توی یک ماشین دیدم وقتی در انتظار اتوبوس داشتم یخ می‌زدم و فکر کردم کل این یک ماه من توی ماشین می‌مونم. پول خودم رو خرج نکردن هم باید خوش بگذره. آه، نمی‌دونم. خیلی چیزها، واقعا خیلی چیزها.

۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
.I write, cause I need to
گذشته
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان