Roses and Sunflowers

یهو به نظرم اومد خیلی نکته‌ی جالبیه که من این‌قدر پیوسته برای مدت زیادی این‌جا نوشتم. مخصوصا با در نظر گرفتن میل بالام به رها کردن و دور ریختن چیزها. این‌جا رو خیلی خیلی دوست دارم، به ندرت بهش فکر می‌کنم ولی این‌قدر که بخش اساسی‌ای شده. نه‌تنها وبلاگ خودم رو دوست دارم، که به وبلاگ بقیه هم احساسات عمیقی پیدا می‌کنم گاهی. آدرس وبلاگ‌هایی که دوست دارم، احتمالا حفظم. هرازگاهی می‌رم و دوباره می‌خونم. اصلا انگار که این مدیا ایده‌آل باشه برای من و چقدر حیف که متروکه است.

داشتم فکر می‌کردم می‌تونم هرازگاهی از بقیه خبر بگیرم؛ نباید خیلی سخت باشه. واقعا غیرمنطقیه که من این‌قدر توی این کار بدم، در حالی که واقعا انسان شرور و بی‌فکری نیستم. انگار بخش‌هایی از وحشی بودن درونی‌م مونده باشه که من هنوز نمی‌دونم چی کارش کنم. مهربونم، مراقب بقیه‌ام، آزاری نمی‌رسونم، چرا این‌قدر برام مدیریت زندگی اجتماعی باید سخت باشه؟ 

امروز دلم خواست یک کانال خصوصی داشته باشم و افراد نزدیک بهم رو توش بذارم و یکم نقش اینستا داشته باشه برام که هی تک‌تک عکس برای ملت نفرستم و کلا هم حرف زدن خوش می‌گذره. ولی نمی‌دونم. نمی‌دونم اصلا کی توش می‌تونه باشه.

 

هایدلبرگ محشر بود. یکی از بهترین سفرهای زندگی‌م شد. من دیگه با موزه رفتن و مسافرت به صلح عمیق و درونی رسیدم. هرچی موزه دارید برای من بیارید. کلی هم راه رفتیم و چیزمیز خوشمزه خوردیم. و مهم‌ترین نکته، من یک نقاشی از ون‌گوگ دیدم.

دلیل صلحم هم این بود که راهنما می‌گرفتیم برای موزه‌ها و من بالاخره می‌فهمیدم داستان چیزها چیه. واقعا راه به این سادگی یکم دیر به ذهن من رسید. به هر حال، من الان فکر می‌کنم که واقعا هنر و تاریخ به من بی‌ربط نیستند.

 

زهرا به‌عنوان شکایت می‌گفت من به رابطه‌ام بیش‌تر از دوست‌هام اهمیت می‌دم. شاید مشکل همینه، که برای من دوستی یک جا متوقف می‌شه انگار. یک جایی دقیقا قبل دنیای درونی‌م با تمام این فکرها. مسخره‌بازی و محبتم به دوست‌هام می‌رسه، و هیچی از فکرهام. حس می‌کنم توضیح دادن سیستم طول می‌کشه و بقیه براشون جالب نیست. شاید به‌خاطر همین هم دل بریدن از بقیه برام راحته، چون به اون هدف اساسی دوستی، درک شدن و فهمیده شدن، خیلی کم می‌رسم. ولی بیا و بهم ثابت کن که گفتن این چیزها به بقیه یک‌دهم ضررش حداقل سود داره.

۲
کلمنتاین ‌‌
۲۴ فروردين ۰۱:۰۴

سارا اگر یک روز رفتیم کال، یادت باشه درباره‌ی پاراگراف دوم پستت حرف بزنیم. چون من الان نظرم داره می‌چرخه و خیلی برام معنی نداره اون خبر گرفتنی که خیلی بهش پایبند بودم تا حالا. می‌خوام ببینم تو چی تو ذهنته که فکر می‌کنی خوبه این کار رو بکنی.

پاسخ :

بیش‌تر توی ذهنم هدر رفتن اون آد‌م‌ها مطرحه، ولی باشه.
مهشاد ام
۲۷ فروردين ۱۲:۰۸

می‌شه چندتا از وبلاگای موردعلاقه‌ت رو معرفی کنی؟ 

پاسخ :

هیچ‌کدوم تقریبا دیگه نمی‌نویسند مهشاد :(
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
.I write, cause I need to
گذشته
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان