Adolescence

کل آخر هفته استراحت کردم؛ تولد کامیلا رفتم، با زهرا توی کافه‌ای که همیشه چشمم رو می‌گرفت، کلی حرف زدم، تا ظهر توی تختم موندم و توی گوشی‌م بودم، آشپزی کردم و با هم توی یوتیوب گشتیم و Friends دیدیم. براش آهنگ‌های تام رزنتال رو خوندم و یک لباس سفارش دادیم چون متوجه شدم من به معنای واقعی کلمه دارم سه‌تا لباس رو پشت‌سرهم برای بیرون رفتن می‌پوشم.

الان که دوشنبه است و توی آزمایشگاهم و باید کارم رو شروع کنم، هی خوشحال می‌شم از فکر آخر هفته‌ای که گذروندم. که چقدر استراحت کردن و احساس بعدش که بالاخره می‌تونی فکر کنی، خوشاینده. چقدر هی مصمم‌تر می‌شم که زندگی شلوغی نداشته باشم.

۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
.I write, cause I need to
گذشته
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان