مثل ترس از شاه‌توت سرد

تابستون 1400 قراره شروع بشه و من خیلی احساس خوبی بهش دارم، حتی با این که یک ماهه دارم با خودم فکر می‌کنم کی تابستون تموم می‌شه. همیشه طرفدار ادامه دادنم، ولی مدت زیادیه که دارم ادامه می‌دم و هی شکست‌های کوچک می‌خورم، و یک شروع دوباره‌ی این‌طوری خوشاینده. این یک ماه خسته بودم و خیلی نخوندم و الان هم هر لحظه دلم خالی می‌شه از فکر کارهایی که باید انجام بدم، و نیاز دارم که تابستون بشه و صبح‌ها زیست سلولی و ریاضی بخونم. آمار بخونم. به امتحان‌هام به چشم فرصتی برای یاد گرفتن نگاه کنم و تلاش کنم برای حرف زدن و ارتباط برقرار کردن. پست بی‌سامانیه حقیقتا :)) ولی من بی‌سامانم.

۲
فیلو سوفیا
۲۸ خرداد ۱۶:۲۹

If it helps من بهت ایمان دارم؛)

پاسخ :

من همچین چیزی رو فقط می‌تونم از افرادی قبول کنم که بشناسنم، ولی واقعا ممنونم.
میم _
۲۹ خرداد ۲۳:۱۲

مثل من :)))

باید درس بخونم و این حس رو دارم که فردا میتونه یه شروع جالب باشه.

پاسخ :

امیدوارم بوده باشه مینا :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
.I write, cause I need to
گذشته
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان