نیمه‌شبی که دلم پر بود از دوست داشتنت.

نصفه‌شبی، یادم افتاد که یک بار توی کتابخونه، بهش گفتم که حس می‌کنم که امروز دوستم نداره. و گفت که «نه، اتفاقا امروز به شکل غیر قابل باوری دوستت دارم. یعنی سر زنگ مطالعه، هی به پاهام نگاه می‌کردم و هی تعجب می‌کردم از این که این‌قدر دوست دارم.»

امشب، من شبیه همون موقع توئم. هی فکر می‌کنم بهت، و هی تعجب می‌کنم از این که این‌قدر دوستت دارم. یک جورهایی بامزه‌اس کلش.

تا حالا چند بار شده که ازم پرسیدند یا خودم از خودم پرسیدم که چطوری انسان می‌فهمه که عاشق شده. مثلا بقیه از این حرف می‌زنند که اگه عاشق کسی باشی، به نظرت زیباترین فرد دنیا می‌شه. خب من همیشه بابت این عذاب وجدان داشتم که فرزانه به نظرم زیباترین فرد دنیا نیست. مشخصا از همه‌ی مشخصاتش عمیقا خوشم میاد، ولی به نظر من زیباترین فرد دنیا، نمی‌دونم، اون دختری که توی موزیک‌ویدئوی فراموشی بود؟ یا پگاه؟ یا نمی‌دونم، یک نفر دیگه است. به خود فرزانه گفتم، و گفت که اتفاقا به نظر اون هم من زیباترین فرد دنیا نیستم. و کاملا جفتمون با این جریان خیلی مناسب برخورد کردیم. من همیشه وقتی با این جور چیزها برخورد می‌کنم، فکر می‌کنم که خب، چه اهمیتی داره؟ من که دوستش دارم. یعنی مثه همون گفته‌ای که عشق شبیه سوارکاری با مانع است که فلان، یا عشق صرفا میل جنسیه و فلان، اولش مشوش‌کننده است، ولی بعدا انسان فکر می‌کنه که خب، باشه، اصلا همین، ولی من دوست دارم با این فرد سوارکاری با مانع داشته باشم.

به مهدی و آرمینا گفتم یک بار، که عشق شبیه یک جهتیه برای زندگی. که وقتی به فرزانه فکر می‌کنم، همیشه فکر می‌کنم که یک چیزی داره، که هدف زندگی منه. حرکت کردن در راستای اون چیز هدف زندگی منه، این طوری زندگی‌م معنی پیدا می‌کنه. 

نمی‌فهمم که آدم چطوری می‌فهمه که عاشق کسیه دقیقا. مثلا برای من این‌طوری بود که صبح‌ها، همیشه دیر میومد کتابخونه. من هم روانی می‌شدم کاملا. یعنی هر بار که صدای در میومد، من نگاه می‌کردم که کیه. به نظرم فهمیدنش کار سختی نیست. صرفا می‌فهمی.

۳
هنتای ساما
۰۷ فروردين ۰۳:۰۷

عشق خوبه این که میگن زندگی بی معنی و ازدواج و بچه و مرگ خب یه زندگی معمولی و راضی کننده همینه 

چیزا رو واسه خودمون سخت نکنیم زندگی سادس

پاسخ :

آره، می‌فهمم :)
| Avonlea |
۰۸ فروردين ۱۵:۱۵

آره بنظر منم فردی که عاشقش میشی زیباترین فرد دنیا نیست. فقط اینکه تو دوستش داری با این وجود. و ترجیحش میدی به زیباترین آدمای دنیا. مث جان لجند که میگفت لاو یور پرفکت ایمپرفکشنز.

پاسخ :

آره آره. همین.
بنیامین بیضایی
۰۸ فروردين ۱۵:۲۹

راستش این که عشق برخاسته از میل جنسیه یا اینکه همش میل جنسیه برای من یکم غمگین‌کننده است. یعنی تمام شعرهای زیبا و احساسی و یا همه متن‌هایی که عاشقای دنیا برای معشوق‌هاشون نوشتن همه و همه برخواسته از میل جنسیه... نمی‌دونم این موضوع خوبه یا بد ولی آدم بعضی وقت‌ها دوست داره احساساتش چیزی بیشتر از به هم خوردن تعادل هورمونی یا یه کنش شیمیایی باشه، یه چیز جادویی مثلا...

پاسخ :

آره، این رو درک می‌کنم. ولی خب، فکر می‌کنم به این مرحله که برسی، فکر می‌کنی که دیگه چه اهمیتی داره؟ :)) فوقش هم به این فکر کن که یک نفر پیدا شده که این کنش‌های شیمیایی رو باهاش داری.
و حتی، به غیر از این، من شخصا فکر نمی‌کنم همه‌ی عشق‌ها حاصل میل جنسی باشند. ولی خب، نمی‌دونم. پیچیده است واقعا.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
.I write, cause I need to
گذشته
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان