و خب ، الان عاشقش شدم اصن :)

من حدودا هفت هشت ساله بودم که احسان کنکور داشت . با توجه به کرمِ کتاب بودن و بیکار بودنم در اون روزگار ، می نشستم و کتابای ادبیاتش ـو می خوندم و طبیعتا هیچی نمی فهمیدم به جز دو سه تا درس ناقابل که یکیشون در مورد گاو مشدی حسن بود و چند روز پیش که داشتم کتاب ادبیات 3 رو می خوندم فهمیدم اون کتابی که احسان همیشه بهم می داد ، این بوده ... خیلی حس عجیبیه اصن ، چون من واقعا دوستش داشتم.
۳
شهریار صامت
۲۳ شهریور ۱۵:۵۵
سلام
چه جالب. آره. وقتی خاطرات دور دوباره زنده میشه حس خاصی داره.

پاسخ :

اوهوم :)
یک علی
۲۳ شهریور ۱۵:۵۸
خب یه عکسی بزار ازش ما هم فیض ببریم :|
یا باید دو سال دیگه منتظر بمونیم تا ما هم ببینم :/

پاسخ :

عکس از کتابش ؟ :-0
آرزو ^_^
۲۳ شهریور ۲۰:۱۹
آره ، حس خیلی قشنگیه .
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
.I write, cause I need to
گذشته
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان