یکی از تئوری های بنیادیم در تربیت بچه های آینده ام ، اینه که تا هف هش سالگی در آغوش طبیعت ولشون کنم بعدم بدمشون مدرسه ی شبانه روزی ... ولی خب متاسفانه این اطراف کسی با نظریه های هوشمندانه ام موافق نیس
میدونی ، موضوع اینه که من برای جون خودمم که شده باید بشینم برای آزمون بعد بخونم چون دوتا آزمون قبلی ـو ندادم (در واقع یکیشو ندادم و یکیم سرماخورده بودم بنابراین سر آزمون گرفتم خوابیدم) ولی خب ، من از صمیم قلب عاشق شهریورم و عاشق این آب و هوای فعلی مشهد ... دلم میخواد ساعت ها اینجا ، روی تختم که در حال حاضر بهترین تخت در کهکشان هاست ، دراز بکشم و هزار خورشید تابان ـو ادامه بدم ، ولی خب ، گفتم که ، احتمالش هس که اگه این آزمون ترازم کم بشه ، دیگه زنده نمونم.
بنابراین ، پیش به سوی عربی.
اگه قرار بود یه آدم مومن و مذهبی باشم حداقلش مومن شکرگزاری می شدم ، توانایی اینو دارم که بعد از تصادف با ماشین ، اخراج در سال آخر پزشکی ، مرگ پدر و مادر و یا هر بلای دیگه ای بشینم خدا رو شکر کنم که مثلا چشمم سالمه ، می تونم خودم غذا بخورم ، می تونم کتاب بخونم ، فیلم ببینمو قس علی هذا
قابل انکار نیس که دنبال جایی می گشتم که عبارت قس علی هذا ـو به کار ببرم.
فهمیدم چرا سیا (Sia) موهاشو میندازه روی صورتش یا موقع خوندن یه جوری وایمیسته که صورتش دیده نشه.
این بشر کلا خیلی جیغ و داد می کنه تو آهنگاش و می دونین ، خیلی مسخره اس که با جدیت به دوربین نگاه کنی در حالی که دهنت اندازه ی یه گالن بازه.جدا مضحکه.
هیچوقت نمی فهمم مهران غفوریان و ژوله بر اساس چه دین و آیینی بامزه محسوب می شن.
من - صبا !! نمی دونستم چارده سال پیش تو ارباب حلقه ها بازی کردی !!
صبا - بابا خودت بودی که !! نگاه کن !! همینجا میای !!
بعد اگه من و بابام بحث کنیم سر این که "چرا انقدر من کم حرف میزنم؟"(90% بحثامون همینه) بابام میاد در ادامه ی همه ی این چیزایی که سارا گفت ، میگه : "صبا عم که تیزهوشان قبول نمیشه ، اتاقشم که تمیز نمی کنه ، کلا عم پای تلویزیونه ، گوشی مامانتم که هی خراب میشه ، پس کی میخوای کارا رو تمیز و بی نقص انجام بدی سارا جان؟" (و دقت کنید که بحث سر شدت کم حرفیِ من بود)
می دونی ، جدا حس می کنم کودک درون الانم فعالتر از شیش هفت سالگیمه ، مثلا الان در نتیجه ی شونصد بار گوش کردن به Once Upon a December و سه هزار بار خوندن بازی تاج و تخت دارم فک می کنم که جدا چرا هیچ شاهزاده ی سبزه ای وجود نداره؟
این غم آخرش منو پیر می کنه
قبلا به خودم افتخار می کردم که با وجود همه ی ترسام دیگه حداقلش از فضای بسته نمی ترسم.الان به لطف شاوشنک ردمپشن از اونم می ترسم.