دوشنبه ۲۲ شهریور ۹۵
می دونی ، اینستاگرام ( در محدوده ی دخترای ایرانی) به چند جبهه تقسیم شده که من به صورت کاملا جدی ازشون متنفرم :
- دسته ی دختران مو مش و قرتی ای که باباشون یهویی بهشون یه بنز هدیه می ده و اصولا هیچ کدومشونو نمیشه از هم تشخیص داد.
- دسته ی دخترای دبیرستانی ای که مدام میرن کافه و اینا و کلی عم باحالن و کلی عم دوستای خوب دارن و هی عم قربون صدقه ی دوستاشون میرن.
- و بدتر از همه ، دسته ی دخترای عاشق ملانی مارتینز و لانا دل ری و هالزی که مدام نقاشیایی می کشن که اوج بیماری های روانیشونو بیان کنه و سعی می کنن افکار مالیخولیایی ای داشته باشن و از این گردنبندای حلقه حلقه که من یادم نمیاد اسمشون چیه ، میندازن و سعی می کنن خودشونو شکل خون آشاما در بیارن.
- و دخترای عاشق رنگی رنگی و شیفته ی عکاسی که میگن "عکاس نیستم ولی عکاسی رو دوست دارم" ولی کاملا مشخصه که دارن تواضع به خرج میدن تا بقیه قربون صدقشون برن
- آهان ، اینو قبلا گفته بودم ولی به هر حال : دخترایی که میخوان فقط یه معرفی از کتابی که خوندن بزارن ولی کاملا اتفاقی دکور معرکه ی اتاقشون تو عکس میفته.کاملا اتفاقی.
خلاصه که خودتون باشین عزیزانم.حتی اگه پسرید و در محدوده ی این پست قرار نمی گیرید