و آخرشم من بردم.

یادی کنیم از روزهایی که من ، فرزانه ، مونا و هلیا سر این که کی زودتر حماسه ی لارتن کرپسلی رو تموم  کنه دعوا می کردیم و کتابا رو از هم می دزدیدیمو مهسا کارش این شده بود که بشینه و  پوکرفیس ما رو نگاه کنه.

زیر نور ماه شیشه ای

Beneath a meth moom


در Goodreads



در جنین روزهایی با این همه زیبایی که احاطه ام کرده اند ، احساس می کنم انگار دیگر آن دختر صد ساله نیستم، انگار دیگر گذشته بر سرمان آوار نمی شود ، انگار لیاقت این همه زیبایی را دارم ، لیاقت این گونه سرما را ، این ... پاک شدن را.


 

به دیوار تکیه دادم و آرام به پایین سر خوردم. تمام بدنم می لرزید.تمام بدنم آن ماه را می طلبید.جسی جونیور در حالی که خرس پارچه ای اش را دنبالش می کشید داخل اتاق شد.

با دستانش کوچولویش پشتم را مالید و گفت :"گریه نکن لورل. گریه نکن ، مامان توی بهشت است."

گفتم :" جسی می شود کمی تنهایم بگذاری؟"

اما جسی توجهی نکرد و همانطور که دست کوجکش دایره وار پشتم را لمس می کرد ، آرام گفت :" نگران نباش لورل ! مامان دیگر از هیچ چیز نمی ترسد."

۰

54

و قابل باور نیست که من چقدر از فروغ (فرخ زاد) بدم میاد ...

۵

49

جرج آر آر مارتین عزیز ، هر بلایی دوس داری سر هر کی دوس داری بیار ، ولی می فهمی که دقیقا هر وقت بران رو میندازی تو دردسر ، من یه حمله ی قلبی رو می گذرونم؟میشه به این کارت ادامه ندی ؟

۰

دوران کودکی جالبی داشتم جدا

الان داشتم کتابایی که توی گودریدز با تگ when I was just a little girl مشخص کرده بودم رو نگاه می کردم و متوجه شدم صد سال تنهایی و شرورترین دختر مدرسه و سالار مگس ها کنار هم قرار گرفتند.

۰

خدای من !!! من فک می کردم فقط خودم اینطوریم !!!!!

 ... Sometimes when things are particularly bad, my brain will give me a happy dream ....

Hunger Games

توضیح : همیشه وقتی اوضاع جدا خرابه میگیرم می خوابم یا حداقل دراز می کشم و فک می کنم ... و معمولا خواب می بینم که همه چیز درست شده ... و وقتی بیدار می شم ، بعد از پنج دقیقه تازه می فهمم خواب دیدم.

۰

17

من بدون کتابای فانتزی می میرم قطعا.

۵
.I write, cause I need to
گذشته
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان