So tonight I'm gonna take it out and then restart

امشب جزو معدود شب‌هایی در طول زندگیم بود که بیدار موندم که کارهام رو انجام بدم و یه لحظه، و فقط یه لحظه که یاد فصل سوم a series of unfortunate events افتادم، به طور همزمان داشتم به کلکشن آهنگ‌های پرنسس‌های دیزنی که اسپاتیفای آورده بود، گوش می‌کردم و همزمان درس می‌خوندم، فک کردم که زندگیم رو دوست دارم.

فک کنم این دومین بار، در طی سه ماه گذشته بود که از خودم و زندگیم حالم به هم نمی‌خورد.

۱
چارلی ‌‌‌
۱۳ دی ۰۲:۰۳
به امید اینکه بیای بگی
فک کنم این دومین بار، در طی سه ماه گذشته بود که از خودم و زندگیم حالم به هم می‌خورد.
:))

پاسخ :

آره :))))
البته خیلی عجیب می‌شه
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
.I write, cause I need to
گذشته
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان