خوشحالم و در یک درخشش آنی غمگین می شم

الان نصفه شب نیس ولی غریزه ی چرندگویی من دوباره داره آلارم می ده.


می دونی , خیلی جالبه که من هنوزم می تونم از خودم شگفت زده بشم. مثلا من یه هفته پیش در یک درخشش آنی * تصمیم گرفتم برم بوکس یاد بگیرم. و خب , نمی دونم از اینجا معلوم می شه یا نه , ولی من واقعا آدم ملایمیم و بوکس چیزی نیست که هیچکس , مخصوصا خودم , حدسش بزنه.


اگه کوچک تر از منین بزارین یکم بهتون هشدار بدم : جدا نشینین درس بخونین. مثلا الان مامان بابای من دارن صبا رو مجبور می کنن که واسه المپیاد ریاضی بخونه. در حالی که من یادمه که رتبه اول المپیاد ادبیات تو استان (بله , خیلیم با فضیلتم) و رتبه دوم المپیاد ریاضی شدم و الان هیچکدومشون حتی ذره ای تو زندگی من تاثیر ندارند.مطلقا هیچ تاثیری. در حالی که من به خاطر اون جو تیزهوشان موسیقی رو ادامه ندادم و خب , من هیچوقت نمی تونم حسرت خوردن به خاطر اونو بس کنم. به طور کلی"درس بخونین , ولی کم بخونین " و خب این موضوع در مورد سال سوم و سال کنکور صادق نیست.


داستان دو شهر رو خوندم و از جمله چیزایی که کشف کردم اینه که من کلاسیک خوانی رو در حد یه بخش کوچک از آینده ام دوس دارم و ازش خوشم میاد.بهم آرامش می ده.






خب , دیگه حال ندارم حرف بزنم.


* کتاب دینی فرزانه قبلا مال یکی دیگه بوده و در نتیجه سوال ها و ترجمه و مفهوم آیات توش نوشته شده , منم در نتیجه ی خستگی بی حد و حصرم کتاب دینی مو می دم به فرزانه که برام بنویسه و کتاب دینیشو می گیرم و می رم آخرش که ماجرای خواستگاری حضرت علی از حضرت فاطمه اس که خیییییییلی خوبه و من بعد از هزار بار خوندنش باز خنده ام می گیره و این اصطلاح "در یک درخشش آنی" هم از اونجا منشا می گیره :)) 

۱
هذیان سرا
۲۲ فروردين ۲۱:۴۳
چقد حرفِ دلِ من بود این پست! :)

پاسخ :

:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
.I write, cause I need to
گذشته
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان