منِ مجازی
۱۷ فروردين ۱۰:۳۱
تو زلزله تبریز اینا اولش خواب بودم بعد نرده هایِ کنار پله ما فلزی ـن .. طوری میلرزیدن و صداشون میمود که نگو ..
بعد ِ چند دیقه که رفته بودم تو کوچه دومی که اومد دستم رو در بود .. بعد درِ مام فلزیِ بزرگ عه بعد اونم با اینکه قفل بود طوری عقب و جلو میرفت که الان گفتم دیه از جایِ جوش ها کنده میشه :|