البته حسابشو نکرده بودیم که اونا خودشون اسم دارن

یه چیزی یادم اومد راجب اون اسما.

یه زمانی من و فرزانه می خواستیم یه یتیمخونه تاسیس کنیم که توش بچه ها رو جمع کنیم و روشون اسم بزاریم.بعدم ولشون کنیم به امان خدا.
و وقتی اینو به مونا گفتیم.فقط چند لحظه پوکرفیس نگاه کرد.بعد از چند دقیقه سکوت و عبور بوته ی خار از پس زمینه ، فرزانه با جدیت تمام گفت :"ما با این کارمون به اونا هویت می بخشیم.این مهمترین چیزه." که البته این کارو خراب تر کرد.
۳
آرزو ﴿ッ﴾
۰۸ اسفند ۲۲:۲۶
عجب فامتزی‌های عجیبی!

پاسخ :

:))
آرزو ﴿ッ﴾
۰۸ اسفند ۲۲:۲۸
حالا وقتایی که اشتباه تایپی ندارم پدرم در میاد تا ارسال بشه‌ها! :)

پاسخ :

یه ربطی به قانون مورفی داره :))
بلاگر آرام
۰۹ اسفند ۰۹:۰۵
سارا گفتی چند سالته؟؟؟:)

پاسخ :

مسخره نکن :))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
.I write, cause I need to
گذشته
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان