79

دارم می فهمم چی کار باید بکنم ....

می دونی ، من آدمیم که با نود درصد آدما به هیچ وجه من الوجوه راحت نیستم ، بهشون احترام میزارم ، ادب رو رعایت می کنم ولی امکان نداره بشینم باهاشون بیشتر از ده کلمه که همیشه راجب مدرسه س حرف بزنم و مامان بابام از این ویژگی من تا سر حد مرگ متنفرند و به خاطر همین من دارم مدام خودمو تغییر میدم ، بعد از هر مهمونی سه ساعت فک می کنم خوب رفتار کردم یا نه و ... میدونی ، جدا منو اذیت می کنه ... این که در مورد چیزایی حرف بزنم که مطلقا دوست ندارم و آخرشم نادیده گرفته بشم 

الان دارم می فهمم که در کنار ترسو بودن ، این جور ساکت بودن و گرم نگرفتنم از اجزای سازنده ی منه ، من عاشق تنهایی نیستم ولی نمی تونم با بیشتر آدما کنار بیام و به خاطر همین دوستای کم ولی خیلی خوبی دارم .... این جور پذیرفتن خودم خیلی خوبه ، به قدری خوبه که باورت نمیشه 

توی فامیل ما دخترا همشون خوش صحبت ، دوست داشتنی نما و خیلی کارین ... من به هیچ وجه مثل اونا نیستم ... من فقط با یه سری از آدما راحتم که متاسفانه کلا هیچ کدومشون تو فامیلمون نیستن ، فک نمی کنم دوست داشتنی به نظر بیام و متنفرم از این که بعد از ناهار سه ساعت بجنگم برای شستن ظرفا ... قبلا فک می کردم مشکل از منه ، باید خودمو تغییر بدم ، الان احساس ملکه بودن دارم.

۳
ویار تکلم
۲۸ مرداد ۰۱:۱۶
فردا که ایشالا دانشگاه برید مجبورید این خصیصه رو تغییر بدید 
پس زیاد سخت نگیرید :)

پاسخ :

اوه ، از قشر دانشجوها هم که بیزارم
Mission Blue
۲۹ مرداد ۱۱:۳۶
هرکاری که بکنی باز هم پیدا می شن آد هایی که به نظرشون باید یه جور دیگه رفتار کنی...
همونی باش که باهاش راحتی!

پاسخ :

اوهوم :)
الان دیگه همونم 
دختر حــَوا :)
۲۹ مرداد ۲۲:۵۹
سارا رفتی غارنشینی چیزی شدی؟
کجا میری هی نمیای خب؟ :(
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
.I write, cause I need to
گذشته
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان